روز یکشنبه ۱۸ سپتامبر امسال برلین پایتخت آلمان با بیش از ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار جمعیت شاهد انتخابات مجلس نمایندگان بود. در این انتخابات ۱ میلیون و ۶۵۰ هزار نفر از ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار دارنده حق رای شرکت کردند.از مجلس نمایندگان برلین به عنوان “سنا” نام برده می شود. وظیفه این مجلس تعیین دولت محلی است که ریاست آن را شهردار به عهده دارد. شهردار در حوزه شهر برلین دارای اختیاراتی شبیه روسای دولت های ایالتی در سایر ایالات فدرال آلمان است، اما تنها در حوزه پایتخت و حومه های آن مسئولیت دارد. بسیاری از سیاستمداران برجسته آلمان، در دهه های گذشته پیش از آن که به مقام صدراعظمی کشور برسند، شهردار برلین بوده اند.

یک روز بعد از برگزاری انتخابات سنای برلین، با اعلام نتیجه انتخابات روشن شد که در این گزینش حزب دموکرات مسیحی تلخ ترین شکست خود را در تاریخ آلمان فدرال تجربه کرده است. رهبری این حزب را خانم آنگلا مرکل صدراعظم آلمان به عهده دارد.

خانم مرکل اکنون حدود دوازده سال است که اداره امور آلمان را به عنوان صدراعظمی عملگرا و میانه رو به عهده دارد. او در این سال ها با سیاستی آرام و دور از جنجال و تنش توانسته است نه تنها آلمان را از بحران های زیادی بیرون بکشد، بلکه مبتکر بسیاری اقدامات برای نجات اتحادیه اروپا از بحران های بزرگ نیز بوده است. او در حال حاضر رئیس دولتی است که از ائتلاف حزبش با حزب سوسیال دموکرات تشکیل شده است.

alternative-election

مرکل، قربانی یک اقدام انسانی؟

مرکل پائیز سال گذشته هنگامی که ده ها هزار پناهجو در پشت مرزهای کشورش مانده بودند و هوا رو به سردی می نهاد، دست به یک اقدام انسانی زد که ظاهرا اکنون به بزرگترین عامل شکست حزب او تبدیل شده است. او دستور داد دروازه های جنوبی آلمان را به روی این پناهجویان بگشایند و آن ها را به کشور راه دهند.

در آن زمان، گروه های بزرگی از آلمانی ها و خارجی تباران ساکن این شهر در ایستگاه های قطار شهرهای آلمان به استقبال از پناهجویان پرداختند و سیل کمک های انسانی به سوی اقامتگاه های آن ها سرازیر شد. در همان زمان، بسیاری از ناظران امور آلمان که خلقیات آلمانی ها را می شناسند هشدار می دادند که این “تب ناگهانی” به زودی عرق می کند و به سردی می گراید.

انتخابات برلین، واقعیت را نشان می دهد

حزب دموکرات مسیحی در این انتخابات کمتر از ۱۸ درصد رای آورد. این حدود ۶ درصد کمتر از ۵ سال پیش و حدود هشت درصد کمتر از ده سال پیش بود. حزب سوسیال دموکرات، به عنوان موتلف خانم مرکل در دولت مرکزی آلمان نیز، با کسب کمتر از ۲۲ درصد آرای مردم بدترین نتیجه را در انتخابات دهه های اخیر برلین کسب کرد، با این همه، از آنجا که در میان ۶ حزب راه یافته به سنا بیشترین رای را آورده، می تواند رئیس خود را که در حال حاضر هم شهردار حاکم برلین است، مامور تشکیل دولت کند.

شهردار برلین پیش تر اعلام کرده است که حاضر به ادامه ائتلاف با حزب دموکرات مسیحی نیست و به احتمال زیاد با دو حزب سبزها و چپ ها ائتلاف خواهد کرد. ۳ حزب سوسیال دموکرات، چپ ها و سبزها روی هم اندکی بیش از ۵۲ درصد آرای مردم برلین را جذب کرده اند. بنابراین تنها می توانند دولتی حاصل یک ائتلاف ضعیف تشکیل دهند.

به این ترتیب، حزب خانم آنگلا مرکل حاکمیت مشترک با حزب سوسیال دموکرات بر برلین را از دست می دهد و در پایتخت آلمان دیگر نفوذی نخواهد داشت، بلکه باید به عنوان اپوزیسیون در سنا بنشیند.

طنز تلخی است: حزبی که رهبر آن در مقام صدراعظم مسئولیت اجرائی را در سراسر آلمان به عهده دارد، با باختن انتخابات در برلین، از این به بعد تنها اداره شش ایالت از مجموع ۱۶ ایالت این کشور را در اختیار دارد. تازه در دو ایالت از همین شش ایالت هم نقش موتلف کوچک را در دولت ایالتی ایفا می کند.

در ماه سپتامبر سال آینده انتخابات مجلس فدرال در سراسر آلمان برگزار می شود. حزب پیروز در آن انتخابات صدراعظم جدید را معرفی خواهد کرد. صدراعظم اگر حزبش اکثریت مطلق نداشته باشد، باید برای تشکیل کابینه با احزاب دیگر ائتلاف کند.

رهبران حزب آلترناتیو بعد از انتخابات

رهبران حزب آلترناتیو بعد از انتخابات

خطر جدی برای دموکراسی آلمانی

با توجه به شکست های پیاپی حزب دموکرات مسیحی بعید به نظر می رسد که خانم مرکل به عنوان رهبر این حزب بتواند بار دیگر مقام صدراعظمی را از آن خود کند. این که خانم مرکل جای خود را به یک شخصیت سیاسی دیگر از یک حزب رقیب بدهد، مهم نیست، اما در سه هفته نخست سپتامبر امسال دو اتفاق بسیار مهم هواداران دموکراسی در آلمان را با نگرانی عمیقی روبرو کرده است:

در روزهای نخست سپتامبر امسال حزب بیگانه ستیز و راست افراطی “آلترناتیو برای آلمان” در ایالت شرقی “مکلنبورگ فورپومرن” با کسب بیش از ۲۴ درصد آرای مردم وارد پارلمان ایالتی شد. این حزب پیش تر هم در انتخابات سه ایالت دیگر آلمان با ۱۳ تا ۲۴ درصد آرای مردم به مجالس ایالتی راه یافته بود.

روز ۱۸ سپتامبر حزب راست افراطی آلترناتیو در انتخابات برلین هم بیش از ۱۴ درصد رای آورد، ۲۵ کرسی سنای این کلان شهر را تصرف کرد و اداره شهرداری های هفت ناحیه برلین را از آن خود کرد.

بسیاری از ناظران امور سیاسی آلمان روندی را که این حزب نژادپرست در دو سال اخیر طی کرده، به روندی تشبیه می کنند که حزب نازی (ناسیونال سوسیالیست کارگران) در سال های دهه ۳۰ به رهبری آدولف هیتلر طی کرد و سرانجام آن به جنگ جهانی دوم و کشتار وسیع یهودیان و دگراندیشان و دگرباشان در آلمان و کشورهای تحت اشغال آن انجامید.

شاید این نگرانی تا حدود زیادی اغراق آمیز باشد. شاید این استدلال که دموکراسی در آلمان توان دفاع از خود را در برابر نیروهای ضد دموکرات دارد، قابل فهم باشد، اما این نکته را نمی توان نادیده گرفت که بیگانه ستیزان در هر نقطه جهان که به امکانات دولتی و قدرت ناشی از آن برسند، برای به کرسی نشاندن خواست های خود به تحریک توده ها می پردازند و از دست یازیدن به خشونت نیز پرهیز نمی کنند.

با توجه به این واقعیت، امروز، مقابله با بیگانه ستیزی در آلمان جنبه ای حیاتی تر از همیشه می یابد، اما آیا به راستی این جامعه قادر به درک این ضرورت هست؟ پیشروی های حزب “آلترناتیو برای آلمان” و پر طرفدار شدن جریانی به نام “میهن پرستان علیه اسلامگرائی در اروپا” (پگیدا) نشان می دهد که دست کم به خردورزی و روشن بینی حدود یک سوم مردم آلمان نمی توان امید چندانی بست.

این دو جریان، با سوء استفاده از فضای مسمومی که اقدامات خشونت آمیز و تروریستی بنیادگرایان اسلامی و به ویژه داعش ایجاد شده، توانسته اند زیر شعار عوام فریبانه مبارزه با اسلام ارتجاعی دامنه نفوذ خود را در میان توده های آلمانی به شدت گسترش دهند. حزب آلترناتیو “مبارزه با مظاهر اسلامی”، “بستن مرزهای آلمان به روی مهاجران و پناهجویان” و “کاستن از امکانات خارجیان در آلمان” را به عنوان گرانیگاه برنامه های خود اعلام کرده است.

حزب آلترناتیو برای آلمان در حال حاضر علاوه بر سنای برلین در مجالس ایالتی ۹ ایالت دیگر آلمان حضور دارد. این حزب در سال ۲۰۱۴ اعلام موجودیت کرده و موفقیتی چنین شتابنده و گسترده برای آن، خود بهترین گواهی بر رشد گرایش های بیگانه ستیزانه در آلمان است.

بسیاری از تحلیلگران و رسانه های آلمانی پیش بینی می کنند که راست افراطی در انتخابات سراسری سال آینده دست کم به نیروی سوم در مجلس فدرال آلمان تبدیل خواهد شد. مجلس فدرال مسئول نظارت بر کار دولت و وضع قوانین تازه است. راستگرایان، حتی اگر نتوانند وارد ائتلاف با دولت شوند، به عنوان صاحب یک فراکسیون قوی در مجلس، می توانند بر وضع قوانین جدید اثر بگذارند و با سهمی که متناسب با تعداد اعضای خود از بودجه عمومی خواهند برد، آلمان را با سرعت به راست هدایت کنند.

پیروزی راست افراطی در انتخابات مجالس ایالتی براندنبورگ و برلین، آخرین زنگ خطری است که بیخ گوش دموکراسی آلمانی به صدا در آمده است. اگر نیروهای ترقی خواه و معتقد به دموکراسی و حقوق بشر در آلمان هشیاری نشان ندهند، یک سال دیگر، برای دیوار کشیدن در برابر افزایش قدرت راست افراطی و نژادپرست بسیار دیر خواهد بود.

تاسف بار این است که در آلمان بسیاری از ایرانیان ساده اندیش هم به دلیل بیزاری از بنیادگرائی اسلامی، بی آن که به عواقب شوم قدرت یافتن راست افراطی بیاندیشند، از پیروزی حزب آلترناتیو ابراز شادمانی می کنند.

این ساده اندیشان نمی خواهند بدانند که اگر بیگانه ستیزان به قدرت برسند، همانطور که سلف آن ها هیتلر کرد، دیگر به این کار نخواهند داشت که یک مسلمان زاده می تواند به اسلام باور نداشته باشد یا نه. بلکه هرکه را نام و نشانی اسلامی داشته باشد از دم تیغ تصفیه و فشار خواهند گذراند.

به راستی چند درصد ایرانیان، حتی اگر از اسلام ارتجاعی متنفر باشند، دارای نامی هستند که مسلمان بودن را چون مهری داغ بر پیشانی آن ها و شناسنامه هاشان حک کرده است؟

*