اخیرا سه نفر به نام های  بیژن احمدی (رئیس هیات مدیره)، پویان طبسی نژاد (سرپرست سیاست گذاری)، مهدی صمدیان

(عضو کمیته سیاست گذاری) کنگره ایرانیان کانادا که تا حدودی برای آنانی که مسایل سیاسی ایران و بویژه جمهوری اسلامی ایران را از نزدیک دنبال می کنند ناآشنا نیستند با انتشار مقاله یی در  New Canadian Media که نشریه ای الکترونیکی ست، با تحریف و یکسونگری در ارتباط با از سرگیری روابط دیپلماتیک کشور کانادا با جمهوری اسلامی ایران مطالبی دور از حقیقت و نادرست را سرهم کرده و موذیانه تلاش کرده اند که به دولتمردان و مردم کانادا هشدار دهند که اگر نشتابند و هرچه زودتر به عادی سازی روابط با جمهوری اسلامی ایران اقدام نکنند “سرشان حسابی کلاه رفته ” و از خوان گسترده نعمت که به برکت حکومت رژیم فاسد، تبهکار و جنایتکار جمهوری اسلامی در ایران برای خارجیان پهن شده بی نصیب خواهند ماند.

اما بهانه این دلنوشته تنها گفته های نادرست و تحریف شده این سه نفر نیست، چرا که نحوه رفتار حکومت جمهوری اسلامی در سطح بین المللی و داخلی بویژه در یک سال گذشته و پس از امضای توافق اتمی، خود به نادرستی استدلال مقاله آنان گواهی داده و تلاش سه نفر لابی گران تازه وارد به حوزه مسایل سیاسی از این نظر در حقیقت به شکلی آب در هاون کوبیدن است. نگارش این نوشته بیشتر از آن جهت ضروری است تا ضمن اشاره به اهداف خطرناکی که این مقاله تعقیب می کند  همزمان نسبت به آسیب های فراوانی که این گونه نوشته های جهت دار و ناشایست  می توانند  به جایگاه همدارگان (کامیونیتی) نوپا و جوان ایرانیان کانادا وارد کنند، هشدار لازم داده شود.

graphic

در این راستا توجه ایرانیان کانادا را به عکس گرافیکی که  نویسندگان تازه کار لابی گر همراه با مقاله ی مورد نظر منتشر کرده اند  جلب کرده تا بتوان بهتر و بیشتر به سمت و سوی فکری و گرایش آنان پی برد.

چنانکه مشاهده می شود در زیر عکس مزبور تاکید شده “متعلق به کنگره ایرانیان کانادا است”. بنابرین طراحی و تهیه این عکس قبلا مورد تائید نویسندگان قرار گرفته است. در این عکس دست نماینده جمهوری اسلامی با آستین سپید (لابد به نشانه صلح دوستی!) و از آن طرف دست نماینده کشور کانادا با آستین  سیاه (لابد به نشانه تاریکی و جنگ طلبی) نشان داده شده است. از طرفی دیگر کف دست نماینده جمهوری اسلامی به طرف بیرون و باز است، حال آنکه دست نماینده کانادا رو به داخل و ناپیداست. به زبانی دیگر دست نماینده جمهوری اسلامی که از پیدایش آن با پنهانکاری و دور نگه داشتن حقایق از مردم  پای  گرفته است نشان از “سادگی و بی آلایش” بودن نماینده جمهوری اسلامی داشته، و در مقابل نشان ندادن کف دست نماینده کانادا با آستین سیاه یادآور “مخفی کاری و نیرنگ بازی” کشور کانادا در رابطه با جمهوری اسلامی است! بنابراین می توان به خوبی موذیانه بودن  طراحی این عکس گرافیکی را که نشان از نیات پنهانی و جانبدارانه  تهیه کنندگانش دارد، در نوشته مذکور دید. جدا از آن، مطالب گفته شده در مقاله، هم خوانی کاملی با طرح کذایی نیز دارد.

شیوه عمل لابی گران تازه کار در حقیقت یادآور حرکتها و رفتار بی پروای احمدی نژاد است. به خاطر  داریم که احمدی نژاد هم با وجود مدارک و اسناد فراوان جنایات نازی ها  علیه یهودیان، پیوسته در مجامع بین المللی بر انکار هولوکاست و نسل کشی یهودیان پای می فشرد و با این کار هزینه های فراوانی را بر مردم ایران تحمیل کرد.

نویسندگان مقاله و طراحان عکس کذایی هم در حقیقت با نشان دادن دستان سپید جمهوری اسلامی  (در کنار پرچم کذایی آن)  تلاش و اصرار می کنند تا دستان ناپاک و آلوده و خون آلود جمهوری اسلامی را که به وضوح در معاملات ناپاک اقتصادی و قاچاق انواع مواد مخدر و کالاهای غیرمجاز در داخل و خارج از ایران در کار و افزون بر آن  همزمان با سرکوب مردم  و  به بند کشیدن و اعدام  آزادی خواهان به خون بسیاری آغشته است به خیال خود آب کشیده و آن را از تیرگی خون آلودش به رنگ سپید درآورند! ولی لابی گران فراموش کرده اند که ننگ با رنگ پاک نمی شود!

از طرفی با کمی جستجو  در صفحات شبکه های اجتماعی متعلق به این سه نفر و مراجعه به سوابق آنان که هر کدام به شکلی نشانگر همدلی و همفکری نامبردگان با رژیم اسلامی است، می توان از دلایل گرایشات لابی گرانه آنان آگاهی بیشتری یافت. اما پرسش اصلی اینجاست که این افراد با داشتن چنین دیدگاهی در کانادا چه می کنند و هدفشان در آمدن به این کشور و اقامت در جامعه یی  که مظهر “تیرگی” است چیست؟!

اگر اینان اعتقاد دارند که جمهوری اسلامی سمبل صلح و دارای سیستمی باز است پس اینجا چه می کنند و با مهاجرت و زندگی در میان ایرانیان کانادا به دنبال چه اهدافی هستند؟ اینان چگونه جرأت کرده اند پرچم فساد  و جنایت جمهوری اسلامی  را بر روی میز بگذارند و افراد را به سمت آن راهنمائی کنند؟ گویا برگزارکنندگان نمایش “عاشورای تورنتو” نقاب از چهره افکنده اند.

آیا شرم آور نیست که چنین افرادی به کشور کانادا، سرزمین منشور حقوق و آزادی های اساسی  مهاجرت کنند  و از آن کمال سود را برده  و با پاسپورت و حمایت های بین المللی آن به سراسر گیتی آزادانه سر بکشند و در همان حال نیز در کمال ناسپاسی و با گستاخی کانادا را که تمامی این موهبت ها را به آنها ارزانی کرده  “تیره و تار” نشان داده و  جمهوری جهل و جنایت و تبهکاری را مظهر “پاکی و صلح”  نشان دهند؟

آیا تاکنون از خود پرسیده ایم که نیات و اهداف واقعی افرادی با چنین دیدگاه هایی از  ورود به گستره ی فعالیت های اجتماعی و غیرانتفاعی چیست و در این وادی به دنبال چه می گردند؟ به راستی عکس العمل مردم و مقامات کانادا پس از آگاهی از چنین نگرشی به کشور کانادا نسبت به ایرانیان و کسانی که این گونه می اندیشند چه  خواهد بود؟ آسیب هایی را که از این طرز برخورد به جامعه نوپای ایرانیان کانادا وارد می شود چگونه می توان جبران کرد؟

من در نوشته های گذشته نسبت به تغییر و تحولاتی که در ” کنگره ایرانیان کانادا” در طول  یک سال و اندی گذشته در جریان است  و تبعات ناشی از آن هشدار داده بودم. اکنون با انتشار این گونه نوشته ها و عکس های شرم آور می توان به دلایل آن نگرانی ها و هشدارها پی برد. پیش از آن که دیر شود بایستی دلسوزان و  علاقمندان همدارگان (کامیونیتی) ایرانی  نسبت به انتشار این گونه مطالب نادرست و جهت دار و خطرناک که تهدیدی جدی برای همدارگان ایرانیان است اقدامی عاجل و شایسته به عمل آورند. در این مسیر مسئولیت کسانی که به بر کشیده شدن این افراد یاری رسانیدند دو چندان است.

شأن و جایگاه ایرانیان شریفی که برای ساختن زندگی و آینده ای پاک و دور از نابرابری و فساد به کانادا کوچ کرده اند نبایستی این چنین بازیچه دست چند نفر لابی گر طرفدار حکومتی فاسد و جنایتکار گردد.

چنین مباد!

 رضا بنایی کنشگر اجتماعی و رئیس پیشین کنگره ایرانیان کانادا.