مروری بر تعالیم بهائی    

بعضی از رهبران با استباط‌های نادرست خدا را گاه موجودی به صورت انسان یا گاهی مردی مقتدر و توانا می‌دانند که مانند امیر و سلطان پر قدرتی بر عرش خویش در آسمان هفتم نشسته و گرد خود کارگزارانی دارد که هر یک چون وزیران سلاطین این جهان به کاری مامورند. یکی باران می‌فرستد، یکی در صور می‌دمد و مردگان را زنده می‌کند و دیگری جان بندگان را به امر خدا می‌گیرد.

اگر بر حسب ظاهر در کتب مذاهب کهن آفریدگار را فرمانروا و صاحب گردنه‌ها خوانده‌اند و تصویری را نظیر آنچه در فرمانروایی سلاطین دیده و دانسته ارائه داده‌اند، از این روی بوده که در ذهن مردمان ابتدایی آن زمان‌ها مفهومی جز آن برای خدا جای نمی‌گرفت و بیم و امید که لازمه مهار کردن اقوام ابتدایی بود جز با آن زبان صورت نمی‌یافت.

حال اگر چنین تمثیلاتی برای بشر هزار یا هزاران سال پیش قابل قبول بود دیگر امروز چنین نیست و انسان قرن بیست و یکم با بشر بَدَوی که مثلاً در صحرای سینا و یا عربستان بودند بکلی تفاوت دارد. در حقیقت این نوع نگرش و تعریف از خدا از علت‌هایی است که بسیاری از مردم را که از تقلید بیزارند و دیده تحقیق می‌گشایند از ایمان به خدا محروم ساخته است زیرا آنان چنین تصویری را از خدا نمی‌پذیرند. ولی آیا می‌توان آن نیروی ناپیدا ولی موجود را که آفریننده این جهان است شناخت و یا شناخت او در حد ادراک انسان می‌باشد؟

بر طبق تعالیم آئین بهائی ذات خداوند قابل شناسایی نیست. هیچ زبان و بیانی قادر به توصیف خداوند نیست و هیچ تفکری نمی‌تواند پروردگار را درک کند، زیرا آنچه در مورد خداوند گفته و نوشته شود محصول افکار محدود فهم بشری است و ارتباطی با عالم حق ندارد.

حضرت بهاءالله می‌فرمایند:” …. اگر بگویم ببصر درآیی، بصر خود را نبیند چگونه تو را ببیند و اگر گویم بقلب ادراک شوی، قلب عارف به مقامات تجلی در خود نشده چگونه تو را عارف شود. اگر گویم معروفی، تو مقدس از عرفان موجودات بوده و اگر بگویم غیر معروفی، تو مشهورتر از آنی که مستور و غیر معروف مانی.

گر چه می‌شود وجود پروردگار را به دلائل عقلی ثابت کرد، ولی درک حقیقت ذات الهی ممتنع و محال است. برای روشن شدن مطلب تصور نمائید آیا گیاهان که در رتبه‌ای پائین تر از حیوانات قرار دارند، می‌توانند تصوری از قوه شنوایی یا بینایی حیوانات را بکنند و آیا حیوانات هر هر چه ترقی نمایند  می‌توانند تصور قوه کاشفه عقل انسان را که چنین اکتشافات و اختراعات عظیمه‌ای را نموده نمایند. پس چگونه می‌شود که انسان حقیقت ذات الهی را درک نماید زیرا تفاوت مراتب بین انسان و پروردگار بسیار بیشتر از تفاوت بین گیاهان و حیوانات و یا بین حیوانات و قوه عقل انسان‌ها است. حال که بشر از ادراک حقیقت الهی عاجز است و ذات او در فهم کسی نمی‌گنجد چگونه خداوند را به صفاتی مثل دانا و بینا و توانا و غیره خطاب می‌کنیم، حال آن که به هیچ وجه قادر به درک دانایی و کمال خداوند آن چنان که در عالم حقیقت می باشد نیستیم. حضرت عبدالبهاء می‌فرمایند:” ما از برای حقیقت الوهیت اسماء و صفاتی بیان کنیم و به بصر و سمع و قدرت و حیات و علم ستایش نماییم. اثبات این اسماء و صفات نه به جهت اثبات کمالات حق است بلکه به جهت نفی نقایص است. چون در عالم امکان نظر کنیم مشاهده نمائیم که جهل نقص است و علم کمال، لهذا گوییم که ذات مقدس الهیه علیم است و عجز نقص است و قدرت کمال. گوییم که ذات مقدس الهیه قادر است نه این است که علم و بصر و سمع و قدرت و حیات او را کماهی (آن طوری که باید) ادراک توانیم زیرا آن فوق ادراک ماست.”

عرفان: شناسایی حق

الوهیت: رتبه خداوندی

اسماء: نام‌ها

بصر و سمع: بینایی و شنوایی

تصحیح و پوزش: خوانندگان عزیز در مقاله هفته گذشته کلمه “بخشیده‌اند” در پاراگراف زیر “نبخشیده‌اند” درج شده بود که بدینوسیله تصحیح می‌گردد.

نگرشی عمیق و پژوهشگر در تاریخ تمدن نشان می‌دهد که ادیان مشعلدار آگاهی و بیداری در جوامع بشری بوده و به زندگی فردی و جمعی بشر جهت و مفهوم بخشیده‌اند.

خوانندگان عزیز در صورتیکه مایل به شرکت در جلسات دعا و نیایش هستید با تلفن زیر تماس بگیرید.

خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به  تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید:  پیامگیر :     ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵    ،    ایمیل:  anyquestionsplease@gmail.com

وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی  :      www.reference.bahai.org/fa