روان سعدی بزرگوار شاد که سرود: «این دغل دوستان که می بینی ـ مگسانند گرد شیرینی».  رنگ، بو و شیرینی دلارهای آزاد شده پسابرجامی، “دغل دوستان” خوش اشتهای اروپایی را به صورت گله ای روانه ی ام القرای حکومت آخوندی کرده است.  در تازه ترین مورد، این هفته نخست وزیر جوان و خوش چهره ایتالیا، ماتئو رنتزی، در رأس هیأتی ۲۵۰ نفری ـ از جمله بانوانی که لچکشان را به شیوه فاطمه سلطان های وطنی به زیر چانه سنجاق کرده بودند تا جز گردی صورت، که شرع انور جایز می داند، جایی معلوم نباشد ـ به تهران رفت و دست بر زانو به حضور مقام معظم رهبری نیز بار یافت و مجیز او را گفت!

سید علی خامنه ای نیز در این دیدار تا حدودی روی خوش نشان داد ولی به شیوه مألوف روضه خوان ها به صحرای کربلا زد. به گزارش خبرگزاری حکومتی “فارس”، او در دیدار با هیأت ایتالیایی گفت: «بعضی دولت ها و شرکت های اروپایی در رفت و آمد به ایران و مذاکره هستند، اما محصول این مذاکرات تاکنون محسوس نبوده است… عده ای تقصیر این مسئله را به گردن آمریکایی ها می اندازند که با توجه به سابقه و رفتار آنها این ارزیابی قابل قبول به نظر می رسد، همچنان که اکنون نیز در اجرای تعهدات خود در مذاکرات هسته ای آنچنان که باید عمل نمی کنند و با اظهارات و اقداماتشان، طرف های مقابل را از همکاری با جمهوری اسلامی می ترسانند».

اگرچه در این مورد خاص حق با سید علی خامنه ای است، اما واقعیت این است که او کاملا یکسونگرانه به مسئله نگاه می کند و از استعداد گذاشتن  خود به جای “دشمن” بی بهره است.

به عنوان نمونه، او توقع دارد وقتی موشک هوا می کند و بر بدنه آن به زبان های فارسی و عبری می نویسد: «اسراییل باید از صفحه روزگار محو شود»، آمریکا که به زعم او در مسئله هسته ای نمک گیر شده، باید آنقدر معرفت داشته باشد که این شاخ و شانه کشیدن آشکار را به روی خود نیاورد و به متحدانش نیز حکم کند که چنین کنند!

ذهن بیمار و متوهم سید علی خامنه ای، که دائم “دشمن” را درحال دسیسه چینی و توطئه می بیند، از درک ماهیت سیاست خارجی آمریکا و الزام آن به انجام تعهداتش در برابر متحدان ـ که در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما بسیاری از آنها فدای دستیابی به “برجام” شد ـ عاجز است و بر این پندار است که چون او به زعم خود “نرمش قهرمانانه” کرده، آمریکا هم باید همه برنامه هایش را کنار بگذارد و آستان بوس بیت مبارک شود!

از آنجا که چنین توهماتی نمی تواند واقعیت یابد، هنوز مرکب امضای “برجام” خشک و اجرای آن آغاز نشده، چرک و دمل دشمنی و تنش از جایی دیگر سر باز می کند.  در پی نمایش های قدرت موشکی، که طبعا بدون واکنش هایی از سوی طرف های مقابل نمانده، تارنمای “رادیو زمانه” درتاریخ ۱۹ فروردین گزارش داد که جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، در دیدار با وزیران امور خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در بحرین اعلام کرد که: «آمریکا و متحدانش آماده اند با ایران در راستای حل مسالمت آمیز اختلاف برسر آزمایش های موشکی ایران همکاری و گفتگو کنند».

از آنجا که این حرف آشتی جویانه را وزیر امور خارجه آمریکا و در نشست وزیران خارجه گردهم آمده در بحرین گفته، در حکومتی معقول و آدمیزادوار، که در پی کاهش تنش و دشمنی ها باشد، منطقی این است که وزیر امور خارجه حکومت آخوندی، با لحنی مشابه، به آن پاسخ گوید.  اما، به جای این کار، وظیفه پاسخ گویی را دو مقام بلند پایه، و خشک مغز نظامی یعنی وزیر دفاع و جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران، با ادبیاتی چاله میدانی، به عهده می گیرند: حسین دهقان، وزیر دفاع ضمن «ایجاد محدودیت برای توانمندی های ایران» دانستن برخورد ایالات متحده با آزمایش های موشکی ایران، سخنان جان کری را «نشان دهنده انفعال و استیصال آمریکا در برابر توانمندی های دفاعی ایران و نیز نگرانی عناصر وابسته به آمریکا که می بینند آمریکایی ها دیگر توان حمایت از آنها را ندارند» خواند.

وزیر دفاع حکومت آخوندی افزود که: «اگر آمریکا نگران ثبات در منطقه است، بهتر است منطقه را خالی کند و نیروهای خود را به کشورش بازگرداند و از تروریست ها حمایت نکند و چنانچه مقامات آمریکا به این موضوعات فکر کنند، دیگر یاوه گویی نکرده و حرف مفت نخواهند زد»!

حسین سلامی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران نیز آب پاکی را روی دست وزیر امور خارجه آمریکا و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس ریخت و ضمن «خارج از صلاحیت و شایستگی آمریکایی ها» خواندن موضوع مذاکره درباره مسئله آزمایش موشکی، گفت: «قدرت اصلی دفاعی جمهوری اسلامی هیچگاه مورد مذاکره قرار نخواهد گرفت».

مرتضی کاظمیان، نویسنده و تحلیلگر مسایل ایران در تارنمای “رادیو زمانه” می نویسد: «نامنتظره نیست که وقتی تکیه بر توان هسته ای درپی توافق اتمی سال گذشته، دچار خدشه می شود، هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی بکوشد اقتدار موشکی خود را با برگزاری مانوور، نمایش موشک های بالیستیک و سوله های زیرزمینی و اغراق درباره کمیت و کیفیت آن، تبلیغ کند».

این چنین است که به تدریج “برجام” که بسیاری به آن برای حل مشکلات بی شمار و فزاینده کشور امید بسته اند، در نخستین گام های اجرایی از راه راست خارج شده، به جاده خاکی می افتد و بار دیگر جای خود را به شعار و رجز خوانی های واهی و توخالی مانند “انرژی هسته ای حق مسلم ماست” می دهد. منتهی این بار این آزمایش و پرتاب موشک است که حق مسلم ماست و در نتیجه آش همان آش است و کاسه همان!

کاملا آشکار است که ذهن بیمار، متوهم و “دشمن” محور سید علی خامنه ای، نمی تواند بدون دامن زدن به بحران و تنش سر کند و حال که بازیچه هسته ای، با تحمل زیان و خسارت هایی کمرشکن و ایران بربادده، از دستش گرفته شده، با تمام قوا می کوشد که “موشک” را جایگزین آن نماید!

در چنین شرایطی، آیا جای تعجب خواهد بود که “دشمن” نیز زیر دیگ تحریم های جدید، و سنگ اندازی در راه رفع تحریم های پیشین، آتش برافروزد و آشی در آن بپزد که این بار در محتوای آن پرونده موشکی جایگزین پرونده هسته ای شده باشد؟!

* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.

Shahbaznakhai8@gmail.com