۲
نوجوانانی که خلق و خوی بدی دارند
وقتی نوجوانان برای مدت چندین هفته ی متوالی غمگین و بی قید می شوند، در مورد آنها نگران می شویم. نوجوانان بدون توجه به صحبت ها و نصیحت های پدر و مادر همچنان غمگین و افسرده هستند. آنها در مواجهه با رویدادهای بسیار جزیی و کم اهمیت به آسانی گریه می کنند. البته ناگفته نماند که همۀ نوجوانان این چنین غمگین و افسرده نمی شوند، بلکه می توان گفت که خلق و خوی بد، آشفتگی و بی قراری و تلاطم در بین نوجوانان، مخصوصاً نوجوانان پسر بسیار رایج و شایع است. این نوجوانان خیلی حساس بوده و با کوچکترین ایراد یا پیشنهاد دیگران از کوره به در رفته و خشمگین می شوند . علاوه براین ، این نوجوانان برای خشمگین و عصبانی کردن پدر و مادر خود یا سایر بزرگسالان و حتی خواهر و برادر خود از خانه بیرون می روند. در ضمن چنانچه در اثر این رفتار دچار ناراحتی و عواقب بدی شوند، به شدت ناراحت و عصبانی می شوند. این نوجوانان در مقابل رفتارهای خود نه تنها از طرف پدر و مادر و سایر مراکز قدرت مورد تنبیه قرار می گیرند، بلکه به عنوان نوجوانان بد هم قلمداد می شوند. یکی از مهم ترین تغییراتی که نوجوانان از خود بروز می دهند و پدر و مادر متوجه آن می شوند، بی علاقگی و بی توجهی به فعالیت ها و سرگرمی هایی است که قبلا از انجام آنها لذت می بردند .این نوجوانان در چنین موقعیت هایی کمتر با دوستان و خانواده و حتی کسانی که خیلی با آنها صمیمی هستند ارتباط پیدا می کنند. از روابط اجتماعی گریزان می شوند، از شرکت در بسیاری از فعالیت ها خودداری می کنند و گاهی چنین وانمود می کنند که مریض یا خسته هستند و حتی گاهی برای اینکه بتوانند از شرکت در بعضی از فعالیت ها سر باز بزنند، عناد و نافرمانی می کنند. تغییر علاقه و رغبت و شروع فعالیت جدید به طور مداوم ، از ویژگی های طبیعی این نوجوانان است . زمانی ما باید نگران نوجوانان خود باشیم که آنها از هیچ چیزی لذت نمی برند و هیچ چیزی نمی تواند آنها را به هیجان آورد.  علاوه براین تغییر در عادات غذاخوری و کاهش وزن یکی از نشانه های بارز خلق و خوی بد است. نوجوانانی که خلق و خوی بدی دارند، معمولاً برنامۀ خوابشان هم به هم می خورد و شب ها یکی دو بار یا بیشتر از خواب بیدار می شوند. خلق و خوی بد نوجوانان روی حرکات جسمانی آنها نیز تأثیر می گذارد، و باعث می شود که آنها خیلی کند و یا خیلی تند رفتار نموده و عکس العمل نشان بدهند. بعضی از نوجوانان، مخصوصاً پسرها، علایم و نشانه های خلقی بد جسمانی را از خود بروز می دهند. آنها با وجود اینکه هیچ گونه علایم و نشانه های بیماری در آنها دیده نمی شود، به طور مداوم از سردرد، شکم درد و دردهای مختلف شکایت می کنند. حتی گاهی از دردهای مبهمی که پزشکان نمی توانند علل جسمانی برای آنها پیدا کنند صحبت می کنند. رویدادها و حوادث کوچک و اشتباهات جزیی در نوجوانانی که خلق خوی بدی دارند، استرس و فشار روانی زیادی ایجاد می کند و آنها این اشتباهات کوچک خودرا بزرگ جلوه داده و در مقابل هر نوع پیشرفت و عملکرد خوب ، خودرا ناچیز می شمارند. تمرکز حواس و توجه نشان دادن نیز در مورد این نوجوانان از موارد مشکل ساز است . آنها در به یاد آوردن نیز مشکلاتی دارند. به همین جهت انجام دادن تکالیف مدرسه مشکل بسیار بزرگی برای آنها محسوب می شود. نمرات تحصیلی آنها به شدت افت می کند و معلمان اغلب در کلاس از تغییرات رفتاری آنها شکایت می کنند.
اگرچه تصور این امر بسیار وحشتناک است، با این حال این نوجوانان اغلب در مورد مرگ و مردن فکر می کنند. وقتی نوجوانان می گویند ” آرزو می کنم که بخوابم و دیگر هیچ وقت بیدار نشوم” یا ” ای کاش می مردم” یا “شاید خودم را بکشم”، این نوع گفته ها باید خیلی جدی گرفته شوند، حتی اگر آنها در اثر خشم و ناراحتی آن را گفته باشند. هر نوع علامت در مچ دست نوجوان یا قرص و بطری در اتاق خواب باید بلافاصله مورد توجه و اقدام قرار گیرد. خلق و خوی بد خودش به عنوان عامل اصلی خودکشی به حساب می آید، بدون توجه به اینکه آن را با رفتارهای بی قراری یا اضطراب و ناراحتی نشان بدهد. هرنوع افکار یا تمایل و اقدام در مورد مرگ و خودکشی باید خیلی جدی تلقی شده و اقدامات لازم و مقتضی به عمل آید.
معمولآتمام نوجوانان دچار استرس می شوند ، تمام وقایعی که در اطراف نوجوانان قرار دارد ، استرس آورند ، از جمله به هم خوردن روابط دوستی و عاشقانه، پیشرفت تحصیلی ضعیف، جدایی و طلاق پدر ومادر، تغییرات بدنی یا مرگ پدر بزرگ و مادر بزرگ . بنابراین، چه موقع چنین احساس های غمگینی و بی قراری نوجوانان غیر طبیعی بوده و چه موقع خلق وخوی آنها بد و خارج از کنترل است ؟ نمونۀ رفتارهایی که در بالا اشاره شد
نشان دهندۀ افسردگی شدید(۱) می باشند . افسردگی شدید یکی از اشکال بحرانی بیماری های روانی است که متفاوت از غمگینی و بی قراری نوجوان شما در مقابل شرایط مآیوس کننده و نا امید کننده( که به طور موقتی چند ساعت یا چند روز طول می کشد)، است . احساس های موقتی غم یا خشم، عکس العمل های طبیعی نوجوان نسبت به شرایط ناراحت کننده هستند . به علاوه، علایم و نشانه هایی که نوجوان شما از خود بروز می دهد، ممکن است عللی غیر از افسردگی شدید داشته باشد . شما زمانی باید نگران باشید که نوجوان تان این نوع رفتارها را حد اقل به مدت چند هفته از خود نشان می دهد و آنها تآ ثیر عمده ای بر عملکرد و زندگی نوجوان داشته باشند و دقیقآ بدانید که عامل دیگری در این زمینه وجود نداشته است . علایم و نشانه های خلق و خوی بد، در واقع، بیشتر مربوط به چهار مورد اساسی، یعنی از دست دادن اشتها، مشکلات خواب، بی قراری و آشفتگی است . هر چقدر تعداد و شدت آنها بیشتر باشد، به همان نسبت نگرانی شما باید بیشتر باشد . البته باید به خاطر داشته باشید که بیشتر نوجوانان انکار می کنند که غمگین و افسرده هستند، در حالی که واقعآ غمگین و ناراحت هستند . این نوجوانان دروغ نمی گویند، برای اینکه اصلا نمی دانند که افسرده بودن یعنی چه و نمی دانند که چگونه از آن رنج می برند . با این حال وقتی می خواهید در مورد خلق وخو و تغییرات آن با فرزندتان صحبت کنید باید به آنچه مشاهده می کنید ، تآ کید ئاشته باشید . بعضی از پدر و مادر ها می گویند که نوجوان ما سالهاست دارای علایم و نشانه های بیماری افسردگی شدید است . ولی مسئلۀ اساسی و مهم در چنین موقعیت هایی ، تغییرات رفتاری و خلقی نوجوان است ، یعنی اینکه فرزند شما قبلآ چه نوع رفتاری داشته است و حالا چه نوع رفتاری دارد . در واقع چنین پدر و مادرهایی ممکن است نتوانند مواقعی را بیاد بیاورند که فرزندشان غمگین و بی قرار نبوده و مشکلات خواب نداشته است .
نوجوانانی که مد ت های مدیدی خلق وخوی بدی دارند
بیماری افسرده خو که معمولآ آنرا افسرده خویی می نامند ، خیلی شبیه به افسردگی شدید است ، با این حال ، بین این دو تفاوت های مهمی وجود دارد . افسرده خویی حالت ضعیف افسردگی است . نوجوانانی که مبتلا به افسرده خویی هستند معمولآ باید حد اقل به مدت یک سال و هرروز این علایم و نشانه هارا داشته باشند . فرق افسرده خویی با افسردگی شدید در این است که افسردگی شدید معمولآ بسیار شدید بوده و اختلال شدیدی در زندگی فرد به وجود می آورد ، در حالیکه افسرده خویی با اینکه طولانی و مدید است ، از شدت کمتری برخوردار است .اما هردوی این بیماری ها همراه با غمگینی و بی قراری هستند .افراد مبتلا به افسرده خویی در مقایسه با افراد مبتلا به افسردگی شدید کمتر دچار مشکلات اجتماعی ، آشفتگی خواب و کمبود اشتها می شوند ، افراد مبتلا به افسردگی شدید ، اغلب احساس های بسیار قوی گناه دارند و همه چیز را تیره وتار می پندارند و تیرگی و سیاهی از ویژگی های خاص آنهاست . اما چنین افرادی به هیچ وجه احمق و نادان نیستند . در هر حال افسرده خویی می تواند روی توانایی های فرد در انجام اموری مانند عملکرد تحصیلی و نیز روی روابط فرد با دوستان و اعضای خانواده ، تآثیر منفی داشته باشد . رفتارهای زیر ، علایم ونشانه های نگران کننده ای هستند که نشان می دهند ، نوجوان به مدت یک سال یا بیشتر دارای خلق و خوی بد بوده است :
* بی قراری مزمنی ازخود بروز می دهد،به طوری که با کوچکترین مسئله وتوسط هرکسی ،عمیقآ آزرده می شود.
* همیشه و به طورمداوم می گوید که همه مرا اذیت می کنند وهمۀ مردم سعی می کنند که اعصاب مرا خراب کنند.
* بد بینی و نا امیدی از ویژگی های دایمی و همیشگی اوست .
* همیشه بد بخت و بیچاره به نظر می رسد و غم و مصیبت از او دست بردار نیست .
همیشه ، یا بیش از اندازه غذا می خورد یا اصلآ اشتهایی به غذا خوردن ندارد .
* به طور دایم از خستگی مفرط و نداشتن انرژی شکایت می کند .
* همیشه با عدم تمرکز ذهنی و عدم قدرت تصمیم گیری مواجه می شود .
* به طور مداوم از عزت نفس پایین رنج می برد .
* در یک سال گذشته هیچ گونه تغییر قابل ملاخظه ای در خلق وخوی او دیده نشده است .
اکثریت قریب به اتفاق نوجوانانی که مبتلا به بیماری افسرده خویی هستند ، به مرور مبتلا به افسردگی شدید می شوند . در واقع می توان گفت که آنها دچار افسردگی مضاعف می شوند . نوجوانان مبتلا به افسرده خویی در معرض خطرافکار و رفتارهای خودکشی قرار می گیرند که خود این امر باعث افزایش خطر ابتلا به افسردگی شدید می شود . بنابراین ، تشخیص و درمان این دونوع بیماری در همان اوایل شروع بسیار اساسی ومهم است .    سالهای نوجوانی مملو از شوق و شور، گیجی و بی فکری است . نوجوانان در مورد باورهای شخصی، موسیقی، شهرت و جنس مخالف شدیدآ آتشی مزاج می شوند. هیجانات آنها گاهی بسیار لطیف و پاک ومطلق به نظر می رسد، و این امر کاملآ طبیعی است. اما وقتی نوجوان بیش از اندازهیجانی و غیر قابل کنترل می شود و احساس های او بسیار شدید می شود چه باید کرد؟ آیا باید نگران بود؟ بسیاری از نوجوانان تغییرات خلقی شدیدی دارند . آنها یک لحظه خوشحالند و لحظۀ دیگر ناراحت وغمگین . اگر چنانکه نوجوانی که مبتلا به افسردگی شدید می باشد تحت درمان قرار نگیرد باعث می شود که نوجوان، مبتلا به نوعی بیماری که آن را اختلال دو قطبی (۲) می نامند بشود .اصطلاح دو قطبی بدین معنی است که بیمار دارای دو حد نهایی خلقی (خلق وخوی پایین و خلق خوی بالا ) است . در واقع اختلال دو قطبی برای شناختن بیماری شیدایی – افسردگی (۳) به کار برده می شود ، که در آنها شیدایی حد نهایی خلقی بالا و افسردگی، حد نهایی خلقی پایین است .بیماری شیدایی – افسردگی یکی از بیماری های روانی بسیار جدی و فلج کننده است . یک سوم از نوجوانانی که مبتلا به بیماری افسردگی شدید هستند ، در نهایت ، مبتلا به اختلال دو قطبی می شوند .
امروزه این نوع اختلالات تشخیص داده شده و تحت درمان قرار می گیرند . با این حال من معتقد هستم که بسیاری از موارد به علل مختلف بدون تشخیص باقی می مانند . برای اینکه تعداد زیادی از نوجوانان به عنوان نوجوان مشکل ساز ، شناسایی می شوند ، در حالی که آنها از اختلال دو قطبی رنج می برند . وقتی نوجوانان مبتلا به اختلال دوقطبی می شوند ، معمولآ تغییرات حاصل از این بیماری را در فعالیت ها و شیوۀ سخن گفتن خود ، متوجه نمی شوند ، بنابراین افراد دوروبر هستند که باید متوجه این تغییرات بشوند . در بعضی از نوجوانان ، علایم و نشانه های این بیماری خیلی سریع و در عرض چند روز دیده می شود . در حالیکه در بعضی دیگر از آنان دورۀ شیدایی ، هفته ها و ماه ها پس از بی قراری و در هم گسیختگی در رفتار اتفاق می افتد . دورۀ شیدایی ممکن است یک هفته یا چند ماه طول بکشد .
علایم و نشانه های اختلال دوقطبی بسیار گوناگون است .در بعضی از نوجوانان فاصلۀ بین شیدایی و افسردگی زیاد است و حتی گاهی هفته ها و ماه ها و سال ها بین این دو دوره فاصله می افتد . در حالیکه ، بعضی دیگر از نوجوانان ، بلافاصله بعد از شیدایی دچار افسردگی می شوند و بعد از افسردگی دچار شیدایی می شوند . البته نوجونانی هم هستند که علایم و نشانه های شیدایی و افسردگی را همزمان از خود نشان می دهند چنین نوجوانانی دوره های خاص خلقی بالا یا پایینی ندارند ، چون به سرعت از حالت خلقی بالا به حالت خلقی پایین یا از حالت خلقی پایین به حالت خلقی بالا تغییر می یابند و این امرحتی در یک روز چندین بار اتفاق می افتد.حتی اگر نو جوان شما بسیاری از این علایم و نشانه ها را از خود بروز بدهد، با این حال، امکان دارد که تغییرات خلقی نو جوان شما مربوط به افسردگی شدید ، افسرده خویی یا اختلال دو قطبی نباشد. با فرض اینکه نوجوان شما مبتلا به بیماریهای خلقی مذکور نیست، با این حال، ارزیابی و بررسی پزشکی یا روانی موارد زیر می تواند بسیار سودمند باشد : کمبود ها یا وقایع استرس آور، استفاده از مشروبات الکلی یا سایر مواد مخدر، وضعیت جسمانی و تاثیر داروهای تجویزی، عوامل مربوط به کاهش یا افزایش قابل ملاحظۀ وزن، جو و شرایط نامساعد خانوادگی.
آیا بیماری های خلقی ارثی و ژنتیکی هستند یا می توانند علل محیطی نیز داشته باشند؟
افسردگی شدید، افسرده خویی و اختلال دو قطبی عناصر ژنتیکی دارند. نوجوانانی که در خانوادۀ خود افراد مبتلا به بیماری خلقی داشته باشند ، بیش از نوجوانانی که دارای چنین افرادی در خانوادۀ خود ندارند ، در معرض خطر ابتلا به بیماری قرار دارند . هر چقدر فرد مبتلا به بیمار ، ارتباط نسبی نزدیک تری با نوجوان داشته باشد ، به همان نسبت احتمال ابتلای نوجوان به بیماری بیشتر است. با این حال، تاریخچۀ خانوادگی تنها یکی از علل و عوامل می تواند باشد. عوامل محیطی نقش قابل ملاحظه ای در این زمینه بازی می کنند. بسیاری از نوجوانان بعد از آنکه با یک واقعۀ فاجعه آمیز یا استرس آور طولانی مواجه شدتد، مبتلا به بیماری های خلقی می شوند . با این حال، می توان گفت که در ابتلای نوجوانان به بیماری های خلقی، عوامل ژنتیکی، وقایع استرس آور و مهارت های سازشی آنها ، دخالت دارند .
اگر نوجوان من مبتلا به بیماری خلقی باشد آیا می تواند ار آن رهایی یابد؟
در این مورد باید بگویم که حتی بعد از آنکه نوجوان مبتلا به بیماری خلقی به حالت عادی برگشت نمود ، ممکن است دوره هایی از افسردگی و شیدایی دوباره پس از ماه ها وسال ها ظاهر بشود . البته این امر در مورد نوجوانانی که مبتلا به افسردگی شدید ، افسرده خویی و اختلال دو قطبی هستند ، بیشتر دیده می شود .لازم است یاد آوری کنم که اگر نوجوانان  در صدد درمان برآیند ، به آسانی می توانند تغییرات قابل توجهی در زندگی خود بوجود بیاورند که متعاقب آن شادابی و سلامتی را برای خود به ارمغان خواهد آورند .
۱-major depression  ۲-bipolar disorder 3- manic-depression
* سیاوش جمالفر، روان شناس و عضو جامعه روانکاوی انگلستان است.