از اینجا، از آنجا، از هر جا /۵۱

کشور ما ایران، در طول تاریخ، حوادث خوب و بد فراوانی را سپری کرده است؛ از پیروزی های بزرگ بر دشمنان کشور تا حمله های ویرانگر بیگانه اسکندر مقدونی، اعراب، مغول، تاتار، عثمانی، و دخالت های مصیبت بار روس و انگلیس.

آثار تاریخی و مکتوب باقی مانده از این دوران ها، گویای واقعیت های اتفاق افتاده نیست و اغلب مورخان از کارگزاران و کاتبان دولت های حکومت گر بودند که تاریخ را مطابق سلیقه و خوشایند آنها به نگارش درآورده اند. در این رابطه معدود مورخ و کاتبی را می توان یافت که واقعیت های زمان خود را متعهدانه به نگارش درآورده باشد.

ابوالفضل بیهقی مورخ متعهدی است که با کار خود شگفتی آفریده است. او در اثر گرانقدرش به نام “تاریخ بیهقی” با نثری دل انگیز، واقعیت های روزگار و دورانی را که می زیسته، به رشته تحریر درآورده است. استاد بیهقی در سال ۳۸۵ هجری در بیهق (سبزوار فعلی) به دنیا آمد. سال های اول زندگی را در زادگاهش به کسب علم و دانش سپری کرد و آنگاه به نیشابور آمد و ادامه تحصیل داد. او که از هوش و استعداد ویژه ای برخوردار بود شیفته قلم و نویسندگی شد. در جوانی از نیشابور به غزنین که در آن سال ها مرکز حکومت غزنویان بود رفت و به کار دیوانی گمارده شد. با لیاقت و شایستگی ای که از خود نشان داد به دستیاری خواجه ابونصر مشکان، صاحب دیوان رسالت محمود غزنوی رسید. مشکان که از استعداد شگرف بیهقی مطلع بود او را بسیار دوست داشت و در آموزشش از هیچ گونه کوششی دریغ نکرد و این سرمایه بزرگی شد برای بیهقی که در آینده توانست از آن بهره ها جویدbeyhaghi-H4.

پس از درگذشت محمود غزنوی، در دوره کوتاه حکومت امیرمحمد پسر محمود، دبیری دیوان رسالت با بیهقی بود و هنگامی که مسعود غزنوی به سلطنت رسید، بیهقی تمام گذر لحظه های عمرش را با او بسر برد و تاریخ خود را که روزشمار زندگی مسعود غزنوی است، به نگارش درآورد. هنگامی که مشکان در سال ۴۳۱ هجری درگذشت، سلطان مسعود غزنوی بوسهل زوزنی را به جانشینی او برگزید. در آن زمان بیهقی چهل و شش سال داشت و در شغل قبلی خود که دستیاری بوسهل بود ابقا شد ولی از این انتخاب خشنود نبود و تصمیم به کناره گیری گرفت، ولی سلطان مسعود با پشتیبانی خود او را به ادامه کار تشویق کرد.

پس از کشته شدن سلطان مسعود در سال ۴۳۲ هجری، بیهقی به خدمت خود در دوران حکومت فرزند مسعود یعنی مودود ادامه داد تا آن که حکومت غزنویان به عبدالرشید پسر دیگر محمود غزنوی رسید. در این زمان بیهقی از چنان تجربه و شایستگی برخوردار بود که می بایست شغل صاحب دیوانی به وی سپرده شود، ولی چندی سپری نشده بود که با سعایت و بدگویی غلامی فرومایه در نزد سلطان از کار برکنار شد و حتی خانه اش هم مورد تجاوز و غارت قرار گرفت و خود به زندان افتاد، ولی زمانی که عبدالرشید به دست طغرل در سال ۴۴۴ هجری کشته شد، اوضاع دگرگون گردید و بیهقی از زندان آزاد شد و از آن پس دیگر از پذیرش شغل و مقام درباری امتناع کرد و بقیه عمر را در گوشه تنهایی به تألیف کتاب ارزشمند خود مشغول شد.

او که به دوران پیری رسیده و سرد و گرم زمان پر آشوب غزنویان را پشت سر گذاشته بود از سال ۴۴۸ تا ۴۵۱ به تألیف کتاب تاریخ همت گماشت تا این که در سال ۴۷۰ هجری در هشتاد و پنج سالگی درگذشت.

بیهقی مورخی صادق بود که حقایق دوران خود را متعهدانه روایت کرده است. تاریخ بیهقی از دو جهت قابل اهمیت است. یکی ارزش تاریخ نگاری و دیگری هنر نویسندگی. نثر بیهقی نوعی نثر داستان پردازی است که در خدمت تاریخ نگاری درآمده است. تاریخ بیهقی یکی از شاهکارهای ادبی، تاریخی باقی مانده به زبان پارسی است. اصل این کتاب تاریخ آل سبکتکین نام داشته و سی جلد بوده که اکنون فقط قسمتی از آن باقی مانده است. این کتاب مستند به مدارک صحیح است و از موثق ترین کتب تاریخی دوره غزنویان به شمار می آید. سبک نگارش بیهقی بسیار لطیف، استادانه و نمونه ای عالی از انشای سلیس باقی مانده در ادبیات پارسی است.

استاد بیهقی خود در این باره نوشته است:

“اما غرض من آن است که تاریخی پایدار بنویسم و بنایی بزرگ برافراشته گردانم چنان که ذکر آن تا آخر روزگار باقی ماند.”

وی به حق سلف استاد توس حکیم ابوالقاسم فردوسی بود. نیک می دانست که باید تاریخی بر جای بگذارد که از گذر زمان گزندی به آن نرسد، ولی متاسفانه بخش زیادی از این اثر ارزشمند گم شده است.

محققان و پژوهشگرانی که در دنیای امروز به کار تألیف مشغول اند و از روش تحقیق آگاهی دارند، به درستی می دانند که استاد بیهقی در تاریخ خود به روش علمی و با دسترسی به منابع اول تاریخی، به این کار سترگ پرداخته است و از آنجا که خود مردی دیوان سالار بود و بسیاری از وقایع روزگار خود را به چشم دیده یا از روی اسناد معتبر خوانده، اخباری را به نگارش درآورده که به صحت و درستی آن اعتماد کامل یافته است. به طوری که تاریخ بیهقی را می توان آئینه تمام نمای روزگار پرآشوب غزنویان دانست. آن چه که از این کتاب باقی مانده مربوط به دوران حکومت سلطان مسعود و بعد از آن است.

نکته قابل توجه آن است که بیهقی تنها به ذکر اقدامات حکومت گران نپرداخته، بلکه هر پدیده ای که در زندگی مردم و جامعه آن روز اتفاق افتاده از دید او پنهان نمانده است. تاریخ واقعی هم همین است. تاریخی اهمیت دارد که قهرمانان و نقش آفرینان آن عموم مردم عادی باشند و به تطور اجتماعی روزگار و جامعه بپردازد. تاریخ بیهقی این گونه است.

تاریخ بیهقی در زمینه تاریخ نگاری، داستان پردازی، تفکر و اندیشه، ادبیات و شیوه نگارش پارسی و نگاه خردمندانه به جهان هستی، اثری یگانه و منحصر به فرد است. این کتاب نشان دهنده نگاه یک انسان فرزانه و اندیشمند ایرانی به روزگار و رخدادهای آن است که هم مایه پند و اندرز و عبرت است و هم باعث افتخار و مباهات. تاریخ بیهقی شاهنامه منثور پارسی است که از شایستگی ها و ظرفیت های زبان و ادب پارسی حکایت دارد و هنگامی که آن را می خوانیم در وجودمان غرور ملی و فرزانگی نسل های ایرانی را احساس می کنیم.

در مبحث هفته آینده به داستان شورانگیز بر دار کردن حسنک وزیر از این تاریخ می پردازیم و زیبایی و تعهد استاد ابوالفضل بیهقی را به خواندن می نشینیم.

جشن سده و پیام های آن

ایرانیان همواره برای روشنایی و نور احترام و قداست خاصی قائل بوده اند. آنها فعالیت های زندگی خود را از طلوع سحر و برآمدن خورشید و روشنایی آغاز می کردند و با پایان یافتن روز و شروع تاریکی از کار دست می کشیدند.

نیاکان ما از شب و تیرگی که آن را نمادی از مرگ و اهریمن می پنداشتند، تنفر داشتند و همیشه درصدد بودند تا بر این دشمنان فائق آیند و بر آنها چیره شوند. بنابراین آرزوی یافتن راهی برای مبارزه با تیرگی و شب را همواره در ذهن و فکر خود داشتند. این آرزو بر اساس باورهای کهن ایرانی با پیدایش آتش توسط هوشنگ فرمانروای پیشدادی برآورده شد و آنها از آن به بعد توانستند با پیروزی بر تاریکی و ظلمت به کشف ارزشمندی دست یابند و هر ساله به این مناسبت در دهم بهمن ماه جشن بزرگ پیدایش آتش و گرما را با نام “جشن سده” بر پا می دارند.

جشن سده بزرگترین جشن بزرگداشت آتش و یکی از کهن ترین آئین های گروهی اقوام ایرانی بوده است. این جشن که در شامگاه دهم بهمن ماه آغاز می شد با آتشی پر حجم همراه بود و همه مردم در کنار آتش پر مهر و گرما بخش زندگی به جشن و پایکوبی و سرود و ترانه خوانی می پرداختند.

جشن سده هیچ گاه به هیچ یک از اقوام خاص و یا ادیان باستانی ارتباط نداشته و همواره یک جشن ملی و بر گرفته از باورهای خاص و مطابق با شرایط جغرافیایی، اقلیمی و رویدادهای کیهانی بوده است. تفکر فلسفی برگزاری این جشن بر مبنای خسته شدن و به ستوه آمدن مردم از سرما، یخبندان و آرزوی سپری شدن و رفتن آن و از راه رسیدن گرما، زایش و آغاز فصل کشاورزی و فعالیت های دوباره زندگی بوده است.

پیام مهم این جشن برای ما ایرانیان و بویژه جوانان این است که انسان می بایست در مقابل هر آنچه که زندگی او را به خطر می اندازد، مقاومت کند تا به پیروزی و خواسته هایش برسد. در این جشن نیز در بدترین حالت سرما یعنی در چارچار چله بزرگ و کوچک که شدت سرما به نهایت رسیده است، مردم به صورت نمادین آتش روشن می کنند تا به وسیله آن مقاومت خود را در مقابل سرما نشان دهند. شادی و خوشحالی می کنند تا روحیه خود را حفظ کنند و در دل امید را زنده نگه دارند که روزگار سرد و زمستان سخت می گذرد و کم کم بهار از راه می رسد.

بزرگترین پیام جشن سده برای ما، مقاومت در مقابل سختی ها، مبارزه و پی گیری مستمر در راه رسیدن به اهداف و زندگی بهتر، ایجاد نشاط و شادی در زندگی برای بالا بردن روحیه و پیروزی در مقابل سرما، و تاریکی است. همین گونه پیام ها و رهنمودها در طول تاریخ همواره اقوام ایرانی را در تداوم حیات تاریخی خود زنده و پایدار و حافظ سنت ها و آئین نیاکان خود نگه داشته است.

جشن سده شما توام با شادی و خوشحالی باشد و همواره در دلتان گرمای آرامش بخش سده مآوا گزیند که بتوانید با کسب انرژی از آن زندگی شاد و موفقی را سپری کنید.

 

ای وای بر کسی که ز کشتار زنده است

هیزم شکن به مرگ سپیدار زنده است

وای بر کسی که ز کشتار زنده است

پوشالی است هیبت این باغ هولناک

باغی که از مترسک بسیار زنده است

در بیشه زار غرش شیری نمانده است

شیر ژیان مرده و کفتار زنده است

شمشیر در غلاف چو شیر است در قفس

شیر از شکار و تیغ ز پیکار زنده است

هرگز عقاب، لاشه خور دیگران نشد

اما کلاغ از خور مردار زنده است

دیدم فتاده پرچم عدل، از ستم به خاک

گرچه علم فتاده، علمدار زنده است

من از دیار بیهقم از نسل سر بدار

نسلی که از خروش سَرِ دار زنده است

“هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق”

عاشق به یک کرشمه دلدار زنده است

“بیداد” زنده است به لبخند دیگران

ای وای بر کسی که به کشتار زنده است

“بیداد سبزواری ـ شاعر معاصر”

اخبار کتاب و تازه های نشر

*شادروان دکتر هما ناطق پژوهشگر بنامی بود که کارهای تحقیقاتی خود را به گوشه و زوایای ناشناخته ولی پر اهمیت تاریخ ایران اختصاص می داد. از او کتابی در سال های قبل با نام “ایران در راه یابی فرهنگی” توسط انتشارات خاوران و پگاه در پاریس منتشر شده است. در این کتاب او به حوادث تاریخی در فاصله زمانی ۱۸۳۴ تا ۱۸۴۸ میلادی پرداخته که در آن زمان یکی از بدترین حاکمان دوره قاجار یعنی محمدشاه به نخست وزیری میرزا آقاسی در ایران حکومت می کرد. در این زمان که دولت درویشان نام گرفته است، مقطع حساس و تاریخی مهمی در جهان بود و وقایع مهمی هم در ایران اتفاق افتاد. در این هنگامه که ایران دوره پس از جنگ های خفت بار با روس را سپری می کرد داخل کشور و دربار وضعیت آشفته ای به وجود آمده بود و میرزا آقاسی که از سیاست و کشورداری بهره ای نداشت نمی توانست به اوضاع داخلی و روابط خارجی ایران سرو سامانی بدهد. هما ناطق با دسترسی گسترده به منابع و مستندات ارزشمند از بایگانی وزارت خارجه فرانسه توانسته است به بسیاری از این ناکارآمدی ها در این کتاب اشاره کند.

مطالعه این کتاب برای کسانی که علاقمند به تاریخ دوره قاجاریه و چگونگی دخالت خارجیان در امور کشورمان و بویژه بررسی برآمدن بابیان هستند، می توانند از این کتاب بهره های فراوان ببرند.

*جلد دوم اشعار زنده یاد سیمین بهبهانی که در ششصد صفحه توسط انتشارات نگاه چاپ و به بازار عرضه شده بود، اخیراً با مشکل پخش مواجه شده است و در کتاب فروشی ها موجود نیست. بانوی غزل معاصر اصرار بسیار زیادی داشت تا این کتاب در داخل کشور چاپ شود و برای تحقق این کار حتی ایشان تعدادی از اشعار این مجموعه را حذف کرد ولی اخیراً پس از چاپ و انتشار مشکل پخش پیدا کرده است. امید است این مسئله هر چه زودتر مرتفع شود و دوستداران نیمای غزل معاصر به این مجموعه دسترسی پیدا کنند.

*”استالین” نوشته ادوارد رادرینسکی با ترجمه آبتین گلکار در هفتصد صفحه و به بهای ۴۵ هزار تومان توسط انتشارات ماهی به بازار عرضه شده است. این کتاب که در دهه ۹۰ میلادی منتشر شده یکی از جامع ترین زندگی نامه های استالین است. این کتاب از آنجا که بعد از فروپاشی شوروی نوشته شده مولف به اسناد زیادی دسترسی داشته که محققان پیش از او به آنها دسترسی نداشتند.

نکته قابل توجه این است که گلکار این اثر را مستقیماً از زبان روسی ترجمه کرده و ۴۵ صفحه عکس هایی از استالین و اطرافیانش در آن وجود دارد که بسیاری از آنها برای اولین بار دیده می شود.

*علاقمندان به تهیه این کتاب ها می توانند برای سفارش آن به کتاب فروشی های پگاه و سرای بامداد در تورنتو مراجعه کنند.

تفکر هفته

سخن گفتن دنبال دیگران و به نادرستی یاد کردن از افراد، صفت ناپسند بدخواهان، کوته فکران و آنهایی است که خود در عرصه کار و زندگی به علت جهالت و نادانی موفقیت کسب نکرده اند. ما ایرانی ها متاسفانه در بسیاری از مواقع هنگامی که به افراد موفق در جامعه برخورد می کنیم به جای آن که از آنها علت و رمز موفقیت را جویا شویم و بیاموزیم، فوراً کارهای ناشایستی از قبیل دزدی، خلاف کاری و زدوبند با دیگران را مطرح می کنیم. این گونه طرز فکر سرپوش گذاشتن بر تنبلی، ناتوانی و بی عرضگی خودمان است. انسان موقعی موفق می شود که به جای حسادت و کوته فکری به رقابت و بزرگ اندیشی بپردازد. اگر می خواهید در زندگی آرامش داشته باشید و از دیدن موفقیت های دیگران ناراحت نشوید، جهان بینی خود را عوض کنید و واقع گرا و مثبت اندیش باشید.

ملانصرالدین در تورنتو

روزی از حضرت ملانصرالدین پرسیدم: “استاد نظر شما درباره تعبیر خواب و اصولاً خواب دیدن چیست؟” وی مشفقانه و پر محبت به من نزدیک شد و گفت: شما همواره سئوالاتی از من می کنید که با پرسش دیگران زمین تا آسمان فرق دارد. عزیزم هیچ انسان فهمیده و صاحب فکر و اندیشه به خواب و خواب نما شدن و بویژه به تعبیر آن اعتقاد ندارد. خواب دیدن نتیجه افکار و تمرکز ذهن ما در زندگی روزمره مان است که در شب به صورت رویایی دگرگون به سراغمان می آید. بقیه قضایا و مخصوصاً ادعای تعبیر خواب چیزی است در حد خرافات.” از حضرتش پرسیدم مثالی در این باره برای بهتر روشن شدن مطلب بگوید. او گفت:

“پس از پایان قضایای هسته ای و دستاورد آن که از لحاظ فرهنگی واژه ای بود به نام “برجام” سعی کردم که موضوع را از طریق شعری تفسیر کنم. لذا این بیت را سرودم:

عجب که کار هسته ای به فرجام رسید

بعد آن همه شعار، واژه برجام رسید

بعد هر چه زور زدم ابیات بعدی نیامد و ترسیدم به قول ایرج میرزای شیرین سخن که گفته بود “چون قافیه شود تنگ وسعت فتد به مدبر” مدبر حقیر وسعت یابد، لذا خوابیدم که فردای آن روز شعر خود را کامل کنم. شب خواب دیدم مرحوم علی اکبر دهخدا شتابان به سمت چاپخانه می رود. گفتم: استاد کجا با این عجله؟ اشارتی کرد و گفت: از خدا پنهان نیست از شما پنهان نباشد، چون داریم لغت نامه را تجدید چاپ می کنیم، اولیای امور به شرطی با چاپ آن موافقت کرده اند که ما برای واژه “برجام” نیز مدخلی جدید باز کنیم و بنویسیم، برجام بر وزن فرجام و مخفف “بر باد رفتن جمع آرزوی های ملت” است، لذا حقیر برای این تغییر دارم خود را به چاپخانه می رسانم که این اصلاح را انجام دهم. حال به نظر شما آیا این گونه خواب ها که اغلب ما بر اثر تعامل با مسائل روزانه زندگی خود می بینیم، تعبیر پذیر است؟”

جوابی نداشتم که به استاد بدهم، لذا مراتب ارادت خود را به ایشان بار دیگر اعلام کردم.