تکوین تجدد در شعر فارسی

 

صد و سومین نشست کانون کتاب تورنتو با همکاری بنیاد مطالعات ایران دانشگاه تورنتو به سخنرانی دکتر احمد کریمی حکاک اختصاص داشت.

سعید حریری از کانون کتاب تورنتو پس از خوشامدگویی و اعلام برنامه ی نشست بعد، برای معرفی سخنران از دکتر محمد توکلی رئیس بنیاد مطالعات ایران دعوت کرد.

دکتر توکلی با اشاره به اینکه استاد کریمی حکاک از چهره های ممتاز ادبیات فارسی ست که نوشته های تأثیرگذاری در گستره های متفاوت ادبیات نوشته، به یکی از کتاب های انگلیسی زبان او An Anthology of Modern Persian Poetry اشاره کرد که در سال ۱۳۵۷ به چاپ رسیده است. این کتاب آغازگر مجموعه ی فارسی مدرن می باشد که به همت استاد احسان یارشاطر منتشر شد.

از دیگر آثار انگلیسی زبان او Recasting Persian Poetry ( 1995) است که با زبانی شیوا به بررسی تاریخی چشم اندازهای تجدد شاعرانه می پردازد. این کتاب در سال ۲۰۰۵ با عنوان پدیده ی تجدد در شعر فارسی به چاپ رسید.

دکتر توکلی این کتاب را که در دانشگاه ها مورد توجه قرار گرفته آغازگر یک مکتب جدید تاریخ نگاری ادبیات مدرن فارسی نامید و از آن به نام “مکتب حکاک” نام برد. به گفته ی دکتر توکلی، نوآوری و آشنایی عمیق با اشعار و توجه به ساخت و بافت زبان و تغییر و تحولات آن از ویژگی های کار استاد کریمی حکاک است

دکتر احمد کریمی حکاک

دکتر احمد کریمی حکاک

.

از دیگر کتاب های انگلیسی زبان کریمی حکاک Edges of Poetry: Selected Poems of Esmail Khoi، Remembering the Flight: Twenty Poems by Forugh Farrokhzad ، Walking with the Wind: Poems by Abbas Kiarostami

و از ترجمه های فارسی او «انسان خود را می‌سازد»، «برگزیده اشعار کارل سندبرگ»،«بلندی‌های ماچوپیچو»(مجموعه شعر، پابلو نرودا) و «تام جونز»(هنری فیلدینگ) را نام برد.

دکتر توکلی تأکید کرد که گزیده ای از مقالات استاد کریمی حکاک که در نشریات مختلف چاپ شده بود اخیرا با نام “بود و نبود سخن” در تهران به چاپ رسیده که بلافاصله نایاب شد و ما نتوانستیم در اینجا این کتاب را ارائه کنیم.

احمد کریمی حکاک در سال ۱۹۷۹ از رساله ی دکترایش در دانشگاه راتگرز دفاع کرد و در بازگشت به ایران، به دانشگاه ادبیات دانشگاه تهران رفت و دو سال ادبیات تطبیقی تدریس کرد. در همین زمان، مدیریت کتابخانه دانشکده ادبیات را در همان دانشگاه به عهده داشت. او قبل از مهاجرت به آمریکا در مدرسه عالی ترجمه ادبیات تطبیقی تدریس می‌کرد و در سال ۱۳۵۷ معاونت مدرسه عالی ترجمه را برای یک سال برعهده گرفت. پس از آن در سال ۱۳۶۳ (۱۹۸۴ میلادی) به آمریکا مهاجرت کرد و یک سال با دپارتمان زبان انگلیسی و زبانهای شرقی و آفریقایی دانشگاه آستین تگزاس همکاری کرد. بعد به دانشگاه واشنگتن در سیاتل رفت و فعالیت خود را با عنوان استادیار در رشته زبان و ادبیات فارسی و همچنین فرهنگ و تمدن ایرانی ادامه داد. او تا سال ۲۰۰۴ در مسند استادی در آن دانشگاه باقی ماند. در همین سال ریاست انجمن بین المللی ایرانشناسی را برعهده داشت که در آن دوره تغییر و تحولات جدی در انجمن به وجود آورد. در حال حاضر این انجمن شامل بیش از هزار ایرانشناس در سراسر جهان است. دکتر کریمی حکاک پس از آن تا امروز در دانشگاه مریلند با درجه استادی به تدریس مشغول است.

دکتر توکلی در ادامه از دکتر کریمی حکاک دعوت کرد تا زیر عنوان “تکوین تجدد در شعر فارسی: شاملو، فرخزاد، اخوان” سخنانش را ارائه کند.

دکتر حکاک ضمن تشکر از میزبانانش، گفت: صحبت امشب من فرآیند و تکوین پیدایش و شکل گیری تجدد در شعر است. اگر فکر کنیم پدیده های اجتماعی مثل تحول در شعر کاریست که در بافتار جامعه شکل می گیرد و اگر فکر کنیم این سخن نمیتونه درست باشه که همه از رودکی تا قاآنی یک جور شعر می گفتند و بعد پیرمردی از یوش آمد و اینها را دگرگون کرد، یعنی انقلابی که پیشزمینه ای نداره، بنابراین باید گام به گام فرآیند پیدایش و تکوین یک پدیده ی اجتماعی را بررسی کرد.

امشب سخن من بر پایه ی این کتاب انگلیسی من Recasting Persian Poetry است که توسط دکتر مسعود جعفری به فارسی ترجمه شده است.

دکتر حکاک با مثالی از ساعت شنی به فرآیندهای اجتماعی پرداخت و گفت: نیروهایی با رویاهای متفاوت تحولی را می طلبند و مطالبه شکل می گیرد و از مراحلی می گذرد و رفته رفته قوام پیدا می کند و بعد از تنگنای مشخصی می گذرد و دومرتبه جایگزین و ساکن می شود در بخش زیرین ساعت زمان.

پدیده ی مبارکی که به عنوان ظهور شعر نو مطرح شد پدیده ای بود که به راستی بدون اینکه دست اندرکارانش آگاهی چندانی داشته باشند تبدیل شد به رویدادی که بعضی از ارزش های پایدار و اعتبارهای تثبیت شده ی شعر فارسی را به آن برگرداند. اگر شما تحول شعر فارسی را از مثلا رودکی بگیرید و بیایید تا قاآنی می بینید که در اینجا اتفاق سیستمیکی که دارد می افتد این است که شعر رفته رفته از تحرک باز می ایستد. این پدیده را نظریه پردازان به اتوماتیسیته یعنی خودکارگرایی کارکردهای شعر نسبت می دهند. گاهی اتفاق می افتد که مثلا بعد از حافظ همچنان حافظ سرچشمه ی تقلید می شود.

او سپس به کلمه ی تقلید پرداخت و با مثال هایی از شعر مولانا و سعدی گفت، تقلید و بعضی کلمات دیگر مثل غم در طول زمان دینامسیم و دوسویه گی خودشان را از دست داده اند

سعید حریری (راست) دکتر محمد توکلی و دکتر کریمی حکاک در کانون کتاب تورنتو

سعید حریری (راست) دکتر محمد توکلی و دکتر کریمی حکاک در کانون کتاب تورنتو

.

اتفاقا امروز شعر نو یعنی شعری که کانون سخن امشب ما هست، یعنی نسل بعد از نیما، شاملو ـ فروغ ـ اخوان به صورت بسیار آفریدگارانه تری با سنت شعر فارسی روبرو شدند. همه ی آنها از آن استفاده بردند و آن را به کانال های دیگری انداختند و این کانال تقلید صرف به معنی ادا درآوردن نبود.

سخنران به نکته ای در نقد ادبی اشاره کرد و گفت: حافظ رند بود یا عارف بود یا این و آن، غلط است برای اینکه دینامیسم زندگی این مرد را در نظر نمی گیرد و اصلا نقد ادبی که برای شناخت شخصیت یک شاعر اتفاق می افتد غلط است. مجسم کنید این همه مرکب چاپ و کاغذ حرام شده برای اینکه ما ببینیم یک آدمی چطور فکر می کرده، حافظ یا صادق هدایت یا هر کسی . اصلا فرد شاعر و یا نویسنده نبایستی کانون توجه ما باشد در نقد ادبی. متن است که زنده است که پدرتان یک جور می خواند و فرزندتان جور دیگر. این هویت زنده را دریابید و به متن برسید. اگر در نقد ادبی متن در مرکز توجه نباشد از اعتبار تاریخی ساقط است.

کریمی حکاک با اعتدال گرای رادیکال نامیدن خود از قول اخوان گفت، “رهایی را اگر راهی ست، جز از راهی که روید زان گلی، خاری، گیاهی، نیست” … راهی که گل و خار و گیاه از آن می روید راه ریشه ها است. به ریشه رفتن و قطره ای و رشته ای را بیرون کشیدن و به دیگران نشان دادن. از اینجا می توانیم کاری کنیم که دینامیسم شعری به شعر برگردد، دینامیسم ادبیات به ادبیات برگردد، دینامیسم داستان نویسی به داستان برگردد و ما از تقلید در مفهوم خودش راحت شویم. من دلم می خواهد قلاده به گردن حافظ بیندازم و بکشانمش درون شعر خودم اگر شاعر باشم. چرا ما همش می گوییم این گذشتگان هستند که باید بر ما سروری کنند و ما باید خاضع و خاشع در برابرشان زانو بزنیم و از آنها بیاموزیم. البته که آنها بزرگانی بودند ولی این ماییم که بر دوش آنها ایستاده ایم پس باید قدمان بلندتر باشد و چشم اندازهای بیشتری را ببینیم.

در ادامه، دکتر کریمی حکاک در بررسی فرآیند تحول شعر فارسی در طول صد سال گذشته بر سه متغیر اجتماعی تأکید کرد. روان فردی که پدیده ای است اجتماعی و خودش را در زبان بیان می کند.

تقاطی اجتماعی که تقاطی های دوران زندگی هر شاعر یا نویسنده است. هر کسی از یک تجربه ی زبانی و از یک بده بستان کلامی می گذرد. رودکی در سخن گفتن از ابوشکور بلخی ست که رودکی می شود، همچون عنصری که در سخن گفتن از رودکی، عنصری می شود. همچون آن چهارصد شاعر دربار غزنوی از سخن گفتن از هم هست که چیز می آموزند. این تقاطی ها سازنده است. این حلقه های تفاوت و تشابه ما را می سازد. و در همین جاست که در قرن نوزدهم کسانی مثل آخوندزاده، کرمانی، ملکم خان و دیگران اعتراضات خودشان را به شعر فارسی بیان کردند.

شعر فارسی زمانی دچار سکون شده بود، اما تحولی در آن به وجود آمد که این نو شدن فرآیندی تاریخی و مرتبط با کل فضای فرهنگی و اجتماعی بود.

عارف قزوینی وقتی می گوید: پیام دوشَم از پیرِ می فروش آمد / بنوش باده که یک ملتی به هوش آمد. حافظ هم باده نوشی دارد، ولی اینجا یک ملتی به هوش آمد. ما تا به حال ملت نداشتیم. اینجا یعنی ملت ایران دارد در شعر فارسی زاده می شود. همدوش اینها همان سیستم بسته ای که از هیچکس نمی گیرد و به همه کس می داد، تبدیل می شود به آغوش بازی که از همه جا اثر می پذیرد. آثاری از فرانسه، انگلیسی، از روسی و آلمانی و زبان های دیگر ترجمه می شود و رفته رفته تحول منفرد، تحول ابزاری و تحول عادات و اسباب شعر، تبدیل به تحول در سیستم شعر می شود. خیلی ها به این فرآیند کمک می کنند. از ملک الشعرای بهار و عارف قزوینی و پروین اعتصامی تا… به نیما می رسیم و او شکل شعر را عوض می کند.

کریمی حکاک با اشاره به اینکه “پدیده فردی نیست، بلکه جمعی است” گفت: لقب “پدر شعر فارسی ایران” به کسی دادن غلط است. این نشانه ی گرایش ما به استبداد و پدرسالاری ست. یعنی باید حتما مبدایی داشته باشیم و نمی توانیم به فرآیندها بنگریم، فرآورده ها را می بینیم. نمی توانیم دینامیسم مولوی را در نظر بیاوریم در نتیجه می گوییم “مولوی” و فقط هم یک مولوی داریم، در حالی که مولوی های فراوانی هستhakkak-book-cover.

دکتر حکاک به شعر و شاعران بعد از نیما پرداخت و گفت می توانستم به جای این سه تن (شاملو، فروغ فرخزاد، اخوان) ده نفر را انتخاب کنم ولی این جلسه تا ۱۲ شب طول می کشید.

هر یک از اینها به شکلی با این گذشته برخورد کردند و به شکلی بخشی از دینامیسم آن سنت را بهش برگردوندند و هنوز شعر امروز و فردای ایران دارد به سمت دینامیسم های بیشتری پیش می رود.

سخنران سپس به شعر هر یک از این شاعران پرداخت. در نمونه ای از جدال شاملو با سنت، بخشی از شعر او را خواند: “موضوع شعر شاعر پیشین از زندگی نبود…” و افزود، ولی همین شاملو وقتی به تکامل بیشتری می رسد و دینامیسم را درک می کند با بخشی از این گذشته آشتی می کند.

یله

بر نازکای چمن رها شده باشی

پا در خنکای شوخ چشمه‌ئی،

و زنجره

زنجیره بلورین صدایش را ببافد.

در تجرّد شب

واپسین وحشت جانت

ناآگاهی از سرنوشت ستاره باشد،

غم سنگینت

تلخی ساقه علفی که به دندان می‌فشری.

هم‌چون حبابی ناپایدار

تصویر کامل گنبد آسمان باشی

و روئینه

به جادوئی که اسفندیار.

مسیر سوزان شهابی

خطّ رحیل به چشمت زند،

و در ایمن‌تر کنج گمانت

به خیال سست یکی تلنگر

آبگینه عمرت

خاموشی
درهم شکند.

دکتر حکاک به فروغ پرداخت و از او شعرهایی خواند و آنها را به کوتاهی بررسی کرد. “ای شب از رویای تو رنگین شده/ سینه از عطر تو ام سنگین شده”…

من عریانم، عریانم، عریانم

مثل سکوت های میان کلام های محبت عریانم

و زخم های من همه از عشق است

از عشق، عشق، عشق.

من این جزیره ی سرگردان را

از انقلاب اقیانوس

و انفجار کوه گذر داده ام

و تکه تکه شدن، راز آن وجود متحدی بود

که از حقیرترین ذره هایش آفتاب به دنیا آمد.

او همچنین از اخوان ثالث گفت و از نگاه او به شاهنامه و اساطیر و افسانه های عوام و در این پیوند “آواز چگور” او را خواند. یک دوبیتی خراسانی که اخوان آن را از سنت شعر محلی می گیرد و در شعر خودش می نشاند.

 من خوب می دیدم که بی شک از چگور او

 می آمد آن اشباح رنجور و سیه بیرون

وز زیر انگشتان چالاک و صبور او.

بس کن خدا را، ای چگوری!  بس

ساز تو وحشتناک و غمگین است.

 هر پنجه کانجا می خرامانی

 بر پرده های آشنا با درد

گویی که چنگم در جگر می افکنی، این ست،

که مرا تاب و آرام شنیدن نیست

 این ست.

به گفته ی کریمی حکاک، اخوان از این گونه سوار شدن بر سنت زیاد دارد. او شعر قاصدک اخوان را هم خواند با توجه به خوانش های متفاوت از این شعر، گفت، اخوان این شگرد را از حافظ یاد گرفته چون در شعر کلاسیک اساساً علامت گذاری و نقطه گذاری نداریم. مثلا شاملو هم دچار این اشتباه شد که اینها این علامت ها را نداشتند و خودش این علامت ها را می گذارد، منتها با این کار شعر را به یک خوانش تقلیل می دهد، در حالی که شاید قصد حافظ همین خوانش های متفاوت بوده. این دوگانه خواندن بخشی از خود امکانات درونی شعر است ولی متاسفانه ما امروزی ها از خواندن این لایه های معنایی شعر قدیم گاهی محروم می شویم برای اینکه متاسفانه فکر می کنیم آنها امکاناتی کمتر از ما داشتند.

دکتر کریمی حکاک در یک جمع بندی کلی از سخنانش گفت: تکوین تجدد در شعر فارسی بعد از نیما بدینگونه بود که حالا که راه کوبیده شده بود و شعر نو جایی برای خودش پیدا کرده بود، می بایست غنا پیدا کند و بعد از آن دوره ی گذرایی که شاعران نوسرا به پیشینیان خودشان حمله می کردند، بالاخره روزی رسید که کشف کردند به قول سیمین بهبهانی آن گنجینه ی درست سخن نادره کاران را و یکی یکی از همین معدن بزرگ جواهراتی استخراج کردند و در شعر خودشان نشاندند و این جواهرات کم کم دینامیسمی را به شعر فارسی برگرداند که امروز شعر فارسی پویایی خودش را در ایران دارد به دست می آورد و این شعر دینامیک به مرحله ی تکمیلی فراتر و بهتری از شعر قدیم رسیده و این را ما مدیون همه کوشندگان این راه هستیم، چه کسانی که شعر قدیم یا جدید را به پرسش گرفتند، و چه کسانی که شعر قدیم را ممارست کردند و با شعر جدید کار کردند. یکی از مبارک ترین اتفاقاتی که افتاده که گوهری مثل سیمین بهبهانی می تواند به وجود بیاید که شعر قدیمش، جدید است. درست است که فرم غزل است ولی او حرف خودش و حرف زمانه اش را در غزل می زند.

او سخنانش را با غزل “نگاه کن” سیمین بهبهانی به پایان برد.

بخش پایانی برنامه به پرسش و پاسخ اختصاص داشت.

این جلسه سیزدهم نوامبر ۲۰۱۵ در سالن اجتماعات مرکز امور شهری برگزار شد و بیش از دویست تن از ایرانیان تورنتو در آن حضور داشتند.

جلسه ی بعدی کانون کتاب تورنتو، جمعه ۱۱ دسامبر ۲۰۱۵ساعت ۷ شب در مکان همیشگی برگزار می شود. در این جلسه دکتر محمد توکلی طرقی کتاب “حکمت تمدنی: گزیده ای از آثار دکتر احسان یارشاطر” را معرفی می کند.