readers-letter-logoپس از برخورد با مقاله ای به نام “نه به تفرقه، نه به خشونت” مورخ ۵/نوامبر/۲۰۱۵ در نشریه شهروند به قلم آقای سلیمانی که در جوابیه مقاله مورخ ۲۹ اکتبر خانم نسرین الماسی به چاپ رسیده بود، بر آن شدم تا من هم چند نکته را در همین باب به عرض خوانندگان محترم آن نشریه برسانم.

آقای سلیمانی در مقاله خویش علاوه بر آن که یک طرفه و بی محابا خانم الماسی را محکوم به فرضیات اشتباه و گمراه کننده کرده اند، پا را از آن هم فراتر گذاشته و ایشان را متهم به قبح، زشتی کلام، در نظر نگرفتن شعور مخاطب و در نهایت تحقیر خوانندگان نیز می نمایند.

البته حضور پرشور و کاملاً حساب شده، دیکته شده و جهت داده شده توسط جناب سلیمانی و دوستانِ “همیشه در صحنه” ی ایشان، علی الظاهر به منظور طرفداری از دمکراسی و در باطن در مسیر حفظ منافع گروه خاصی که همواره منافع ایشان در تعارض با دموکراسی واقعی و منافع جامعه ایرانی خارج از ایران است، جایی از تعجب بر جای نمی گذارد.

دوستان زمانی در رابطه با آزادی و دموکراسی برای اجرای”مراسم سینه زنی” در این سوی آبها احساسشان جریحه دار می شود و لب به سخن می گشایند و قلم فرسایی می کنند که در میهنمان ایران، هموطنان به جان آمده از جور و ستم حکومت مستبد اسلامی روی به شاهنامه خوانی و بزرگداشت کورش کبیر آورده اند و جالب تر آن که حرکت هایی از این دست هر سال پر رنگ تر از سال های پیش، خود را به رخ آقایان می کشد. البته این خلاف باورهای “دموکراتیک” بعضی از آقایان است که در بزرگداشت جلاد جماران، خمینی، حتی در همین شهر، لب از لب گشایند!

به نظر می رسد نویسنده فراموش کرده است که به چه دلیل هم میهنان ما دسته دسته زادگاهشان را ترک کرده و تن به تبعید اجباری داده و می دهند.

دست کم با خودتان رو راست باشید و از خود بپرسید: آیا دغدغه هموطنان خارج از کشور خودزنی، سینه زنی، قمه زنی و خوراک نذری خوردن است، که در این ایام به وفور در اختیارشان بوده و هست و نه تنها کسی از آن جلوگیری نمی کند، بلکه رییس جمهور” بنفش” نیز در ایام مبارک حتی برای کابینه اش در جلسه هیئت دولت نوحه خوانی کرده و وزرایش در این باب”اشک تمساح”ریخته و سینه زده اند.

بسیار شرم آور است که در زمانی که، سپاه پاسداران زرادخانه های موشکی اش را در عمق چند صد متری زیر زمین به رخ جهانیان می کشد و از بام تا شام درگیر جنگهای نیابتی و حمایت از تروریسم جهادی بین المللی است،

در زمانی که، بحمد الله ” … روزی نیست که از قبل جنگ های به راه انداخته ملایان برای تصاحب منطقه و صدور انقلابشان، جنازه “سرداری” از آن سوی مرزها به ایران برنگردد و به سوی بهشت سرازیر نشود، بله، درست در چنین روزهایی، ایشان و دوستانشان با توهین به شعور ایرانیان چه در داخل و یا خارج از کشور”جشن صلح”می گیرند و احترام به دموکراسی را در سینه زنی امروز و شاید قمه زنی برای سال بعد، با استناد به شواهد قمه زنی امسال در لوس آنجلس، می بینند.

جناب سلیمانی حرکت شما و بسیاری از افراد هم عقیده با شما مرا ناخواسته به یاد انقلاب سال۵۷ می اندازد که به” انقلاب اسلامی” مشهور شد. انگار که حکومت قبل از انقلاب، نماز و روزه و سینه زنی و زیارت را برای مردم غیرقانونی اعلام کرده بود و مردم هم از فرط این همه بی عدالتی “انقلاب اسلامی” کردند تا تمام فرائض اسلامی از قبیل سنگسار، اعدام های دسته جمعی، دست و پا بریدن و شلاق در انظار عمومی و از همه مهمتر امر به معروف و نهی از منکر و هزاران احکام من درآوردی دیگر را به ایران بازگردانند، چرا که مملکت بدون این همه “شرایط دلپذیر” بلیت یکسره به بهشت را به دست هیچ ایرانی نمی داد!

اگر شما و دوستان هم عقیده تان صحبت از دمکراسی برای ترویج خرافات نمی کردید، اگر دموکراسی را در راه دفاع از حقوق انسان هایی به کار می بردید که هر روز همین نوحه خوانها در جاده ها و خیابان های شهر برویشان اسلحه گرم و سرد می کشند و ذوب شدگان ولایتش با همین پرچم”یا حسین” از در و دیوار سفارت هایشان بالا می روند، امروز من و بسیار دیگری از آحاد جامعه در کنار شما و دوستانتان، آزادی، دموکراسی و حقوق شهروندی را با مشت های گره کرده طلب می کردیم.

البته اجازه بفرمایید خاطرنشان کنم که اگر شما و دوستانتان به این حقوق احترام می گذاشتید، بسیاری از ما امروز در کشور خودمان مشغول خدمت به وطن و هم میهنان خویش بودیم و دلیلی برای دوری از مام وطن و تبعید اجباری نداشتیم.

به گفته آقای سلیمانی، خانم الماسی جامعه ایرانی مقیم کانادا را به ۳گروه تقسیم کرده اند که ایشان حداقل با دو دسته از این گروه بندی مشکل دارند.

ای کاش اقای سلیمانی مرحمت می فرمودند و جامعه ایرانی در این سوی مرزها را گروه بندی می کردند و مشخصا می فرمودند که امثال خاوری ها، خمینی ها و قاتلان مهاجر فرزندان ایران زمین در کجای این چارت می گنجند؟

چرا که به باور من، هر ایرانی آزاد منش نمی تواند و نمی باید آنان را بخشی از جامعه غربت نشین ایرانی به حساب آورد و برایشان حقوق شهروندی برابر با سایر هموطنانی که از جور و ستم امثال ایشان روی به ترک موطن خویش آورده اند، قائل شود.

آقای سلیمانی، خانم الماسی را متهم به “ترویج خشونت” علیه “بخت برگشتگان معتقد مسلمان و سردرگمی در رابطه با سکولاریزم و دین ستیزی می کنند” …. ! , اتفاقا برعکس این ادعا، یک انسان سکولار هیچگاه به نام خون خواهی کسی، خود زنی، سینه زنی، زنجیر زنی، قمه زنی و کودک آزاری و …. نمی کند و جالب این که ایشان خانم الماسی را دعوت به بازگشت به عقلانیت و انتخاب راه و روش صحیح و مردم پسند می کنند و چنین انتخاب صحیحی را به عهده خانم الماسی می گذارند!

حال سئوال اینجاست:

-جناب سلیمانی آیا خود شما که چنین نسخه ای می پیچید، حاضر به انجام همین چند سفارش هستید؟

– درحالی که بیش از سه دهه بارها و بارها شاهد قتل فرزندان ایران …. ندا، سهراب، ترانه، ستار و هزاران گل پر پر شده در سرزمین مادریمان بوده ایم، عقلانیت و حق انتخاب شما و دوستانتان کجاست؟

– از حق سینه زنی برای امام حسین دفاع می کنید … اگر معتقد به آرمان های ایشان هستید، پس چرا به گفته منتسب به ایشان که” اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید” عمل نمی کنید؟

– جایی که به بانوان ایرانی تعرض می کنند و به صورتشان از فرط خرافه و جنون اسید می پاشند شما و دوستانتان کجا تشریف دارید؟ عقلانیت و راه و روش صحیح تان کجاست؟

– آنجا که رژیم خود کامه ولایی پنجه بر جان و مال ملت ستم دیده کشورمان دارد، عقلانیت و انتخاب راه و روش صحیح تان کجاست؟

جناب سلیمانی اعتقاد به دموکراسی، حقوق بشر و آزادی های فردی و اجتماعی امری دل بخواه نیست که هر جا با شما و عقاید دوستانتان به شدت در تناقض افتاد آن را نادیده گرفته و یا تعبیر دیگری از آن ارائه دهید و بر آن پایه دیگران را هم دعوت به بی تفاوتی و انتخاب گزینه های فصلی تان کنید.

جایی که دفاع از سینه زنی و آوردن نوجوانان و کودکان به چنین مراسمی بجز خرافات و ترویج خودآزاری چیزی بیش نیست، این شما هستید که چه دانسته و چه ندانسته ” تبلیغ خشونت و تفرقه ” می کنید.

جناب سلیمانی اگر سینه زنی، ترویج و تشویق به خرافات باعث تعالی و پیشرفت جامعه می شد امروز این من و شما بودیم که می باید در کشور خویش پذیرای مهاجران میلیونی از سایر نقاط جهان برای زندگی بهتر بودیم نه برعکس.

پس خواهش می کنم شما هم طبق نصایح خودتان هم که شده کمی از عقلانیت و انتخاب راه و روش صحیح برای پیشرفت جامعه غربت نشین این سوی مرزها و نهایتا برای آزادی و دموکراسی در میهن عزیزمان ایران سود بجویید و به خاطر داشته باشید که ارزش هر”نسخه” به آن کسی ست که آن را تجویز می کند و بس.

پاینده ایران

زنده باد آزادی