نمایشگاهی از آثار داوود سرفراز نقاش ایرانی مقیم آلمان از ۲۷ سپتامبر تا ۱۸ اکتبر امسال در گالری شهر دورتموند برپا است. این نمایشگاه که ۱۹ تابلو از دوره های مختلف کار نقاش ایرانی را نشان می دهد، ساعت یازده بامداد روز یکشنبه ۲۷ سپتامبر به وسیله “اولریش سیرا” شهردار دورتموند و حومه آن گشایش یافت. در این مراسم تراکم حاضران به حدی بود که جای حرکت در سالن نبود. اکثریت حاضران را آلمانی ها تشکیل می دادند، اما ده ها ایرانی نیز حضور داشتند.

شهردار دورتموند بزرگ هنگام گشایش نمایشگاه درباره داوود سرفراز گفت:”آقای سرفراز به اشیاء با دیدی متفاوت و جهاتی متفاوت می نگرد. این امتیاز بزرگی است که یک هنرمند از فرهنگی متفاوت در بین ما یک وطن جدید پیدا می کند. او می تواند از هر دو فرهنگ در هنرش استفاده کند و ما هم از آن بهره می گیریم. سال ۲۰۰۳ اولین نمایشگاه آقای سرفراز افتتاح شد و تا امروز کار ایشان خیلی به جلو رفته است. من از خودم می پرسم چطور می شود رستوران موفقی داشت و در کنارش هم نقاشی کرد؟ من فکر می کنم ایشان وقتی نقاشی می کشد استراحت می کند و وقتی هم که استراحت کرد می تواند غذا های خوشمزه به ما بدهد. به نظر من او خوشمزه ترین نقاش شهر دورتموند است”.

شهردار در اینجا به رستوران درشکه در شهر دورتموند اشاره داشت که داوود سرفراز و همسرش فریده پورمند از سال ها پیش اداره می کنند و به یکی از پاتوق های روشنفکران و هنرمندان آلمانی و ایرانی تبدیل شده است.

دنیای پر رمز و راز سرفرازdavood-sarfaraz-S

پس از سخنرانی نسبتا کوتاه شهردار، خانم پروفسور دکتر هلگا لانس به نقد و بررسی کارهای حاضر در نمایشگاه پرداخت. او از جمله گفت:”این تابلوها، به خاطر دور از ذهن بودن، شکوه رنگ ها و محتوای پر رمز و رازشان مرا جادو کرده اند. ما از طریق آن ها به گردش در جهانی شرقی یا سوررئالیستی می رویم که با زبان نقاشی مدرن شناسانده می شود. آثار سرفراز سرشار از زندگی بسیار متنوع و چند بعدی است. سرفراز در ابعادی قابل ستایش با امکانات تجسمی نقاشی مدرن کار می کند. او بر ناتورالیسم تسلط دارد، با این همه فارغ از تحمیلات این سبک فرم های بیان مدرن هنری را به کار می برد و همیشه آماده است فرم های نوینی را که هرگز تجربه نشده اند، بیازماید. یکی از حرف های سرفراز این است که باید فهمید که هر هنری در طول زمان مرزی دارد. انسان در هنر با عادات خود می جنگد و سعی می کند آن ها را کنار بگذارد. هنر تنها از این راه زنده می ماند”.

پروفسور هلگا لانس افزود:”سرفراز می خواهد با تابلوهایش ابعاد واقعیتی را باز کند که در زندگی روزمره اغلب با ضرورت و تعیین هایش گم می شود. او می گوید/ هنر امکان زندگی کردن به عنوان موجودی آزاد را فراهم می کند. مسئله بر سر یک روند آزاد و همواره در حال تغییر است که بر گرد پرسش پیرامون معنای زندگی می چرخد.”

خانم لانس سپس کوشید با توضیحاتی مفصل درباره تابلوهای “آنجا که روح من زندگی می کند”، “رویای صحرا”، “سرچشمه حیات”، “جائی در هوا” و “پاتوق” معانی پنهان در کارهای سرفراز را تبیین کند تا بیش از صد تماشاگر مشتاق با نگاهی عمیق تر بر آثاری بنگرند که به لحاظ فرم مدرن و غربی به نظر می رسند، اما به لحاظ ترکیب رنگ همچنان از ریشه شرقی نقاش و وفاداری او به این ریشه ها حکایت می کنند.

آبی و اخرائی دو رنگی هستند که بر بسیاری از کارهای سرفراز غلبه دارند. آبی، کاشی کاری ها و آسمان روشن شرق را تداعی می کند و اخرائی، نگاه را به رنگ خانه های کاهگلی و طبیعت عریان کویر و حاشیه کویر می برد که سرزمین آبا و اجدادی سرفراز است. پدر و مادر او هردو زاده روستای امروان در حوالی شاهرود بودند که در سنین جوانی به تهران مهاجرت کردند. این زن و شوهر، فرزندانی از خود به جای گذاشتتد که سه تن از آن ها به هنرمندانی موفق تبدیل شدند: جلال سرفراز شاعر و نقاش، داوود سرفراز نقاش و ملیحه سرفراز طراح.

موفقیت در سایه امنیت در آلمان

پس از سخنرانی خانم هلگا لانس داوود سرفراز با اشاره به این که حدود نیمی از عمر ۶۲ ساله خود را در آلمان سپری کرده و هنگامی که وارد این کشور شده هیچ چشم اندازی برای آینده نداشته است، از جامعه آلمان به خاطر تامین امنیت او و خانواده اش سپاسگزاری کرد و گفت که من و همسر و فرزندانم توانستیم با استفاده از این فضای امن به سرعت روی پای خودمان بایستیم و بی نیاز از کمک های دولتی زندگی خودمان را پش ببریم. داوود سرفراز پیش تر هم در یکی از مصاحبه هایش گفته است که من رستوران داری را به دو دلیل برگزیدم: اول این که با کمک آن زندگی خود و خانواده ام را به صورت مستقل اداره کنم و دوم این که می خواستم در متن جامعه آلمان باشم تا زوایای مختلف این جامعه و قوانین و مناسباتش را بشناسم و در حاشیه قرار نگیرم.

با پایان یافتن سخنان نقاش همسر او فریده پورمند با سنتوری که با تنبک کیومرث مصیب همراهی می شد، یک قطعه موسیقی ایرانی نواختند. داوود سرفراز از قبل نمی دانست که همسرش در برنامه گشایش نمایشگاه هنرنمائی خواهد کرد. به این دلیل کاملا غافلگیر شده بود.

داوود سرفراز متولد تهران و فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. او که هنر نقاشی را به صورت علمی و آکادمیک آموخته است، تا قبل از ترک ایران بیشتر در سبک های امپرسیونیستی و ناتورالیستی کار می کرد، اما در دو دهه گذشته بیشتر به نقاشی آبستراکت و مدرن نزدیک شده است. سرفراز در عین حال به ریشه های شرقی خود وفادار مانده و ضمن استفاده از فرم های آبستراکت مدرن، به لحاظ درونمایه کارهایش یک نقاش عارف و شرقی است.

قدرت اصلی کار سرفراز توانائی خارج از تصور او در ترکیب رنگ ها و شفافیت بخشیدن به تابلوها است. این تابلوها هرچند در نگاه نخست ممکن است دور از ذهن و پیچیده به نظر برسند، اما وقتی در یک نمایشگاه کنار هم قرار می گیرند چنان درخششی می یابند که بیننده علاقمند ناچار است دقایقی بسیار طولانی در برابر هریک از آن ها بایستد و هرگز احساس خستگی نکند تا سرانجام با قدرت تخیل برانگیخته خود، درونمایه کارها را رمزگشائی کند. رنگ ها اغلب شادند و ترکیبی استادانه و نمادین دارند. فرم ها، همانطور که خانم هلگا لانس گفته است فارغ از مرزهای دست و پاگیر کلاسیک به مدرنیسمی رسیده اند که می کوشند از برملا کردن واقعیات دور نباشند.

در پایان مراسم گشایش نمایشگاه که حدود ۳ ساعت طول کشید، از مجموع ۱۹ تابلوی موجود در سالن، چهارتای آن ها به فروش رفت. چنین اتفاقی در نمایشگاه نقاشی هنرمندی که هنوز دامنه شهرتش از غرب آلمان فراتر نرفته، خود نشان دهنده توجه زیادی است که کارهای او جلب می کنند. شاید ارزش کارهای نقاش ایرانی را خانم پروفسور هلگا لانس در این جمله بهتر از هرکسی روشن کرده باشد:”دور از ذهن بودن، شکوه رنگ ها و درونمایه پر رمز و راز کارهای سرفراز مرا افسون کرده است.”