از زمان بنیان گذاشته شدن کنگره ایرانیان کانادا همواره در مورد این که آیا بحث حقوق بشر باید در دستور کار کنگره باشدSalman-Sima-H و یا نه بحث ها و نظرات مختلف و گاه متظادی وجود داشته است. آنچه نگارنده را بر آن داشت تا این سطور را به رشته تحریر درآورد اهمیت این بحث و حساسیت بجای اعضای کنگره در این مورد است. بدیهی است که کنگره ایرانیان کانادا یک سازمان حقوق بشری صرف نیست و وظیفه اصلی آن بیشینه کردن منافع جامعه ایرانی-کانادایی است ولی در عین حال نمی توان منکر این شد که حاکمیت حقوق بشر و دموکراسی در ایران به نفع اکثریت قاطع این جامعه تمام می شود و در راستای منافع این جامعه است.

لطفا به کلمات خوب دقت کنید. مبحث حقوق بشر یک بحث سیاسی نیست. سیاست امری است ناظر به قدرت درحالی که حقوق بشر امری است ناظر به انسانیت! از سوی دیگر فراموش کردن ایران به بهانه این که ما در کانادا زندگی می کنیم چندان اخلاقی نیست. نام کنگره چیست؟ کنگره ایرانیان- کانادا! حداقل در ظاهر و اسم این نهاد نام ایران به چشم می خورد. همه ما نیز می دانیم که مسائل مربوط به ایران مستقیم و غیرمستقیم بر کنگره سایه می اندازد. همچنین دلیل حضور همه ما در کانادا اصولا چیزی جز دستیابی به شرایط بهتر نبوده است. شرایط و امکاناتی که درکشوری همچون کانادا وجود دارد و در ایران وجود ندارد و یا در صورت وجود داشتن امکان بهره مندی از آن کمتر فراهم بوده است. تعداد ایرانی- کانادایی هایی که دل در گرو وطن دارند اگر بیش از دیگران نباشد کمتر نیست و این را به سادگی می توان از جلساتی که کنگره برگزار می کند و یا در مورد کنگره برگزار می شود فهمید. حال آیا می توان نسبت به شرایط ایران و نقض فاحش حقوق بشر در آن کاملا بی تفاوت بود؟

این که کنگره یک نهاد غیرحزبی است هرگز دلیل درست و منطقی برای این نیست که کنگره در مورد حقوق بشر سکوت کند. حقوق بشر یک حق ذاتی و همگانی است. حمایت از حقوق بشر به معنای حمایت از یک حزب سیاسی نیست. و یا این که گفته می شود وظیفه کنگره ایرانیان کانادا براندازی حکومت ایران نیست و بعد از آن نتیجه گرفته می شود که خوب باید در مورد بحث حقوق بشر سکوت کرد مغلطه ای ست آشکار. اساسا بحث این نیست که براندازی حکومت ایران از وظایف کنگره هست یا نیست. می توان نسبت به حکومت ایران هر موضعی داشت؛ سرنگونی، براندازی و یا تعامل و گفت و گو با حکومت ایران را از وظایف و اهداف کنگره دانست و یا ندانست، ولی هیچ یک از این ها دلیل بر بی تفاوتی و سکوت کنگره در مورد نقض حقوق بشر در ایران نمی تواند باشد.

جا دارد که اینجا به شعر زیبای سعدی شاعر خوب کشورمان اشاره کنم که فرمود:

تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند آدمی

دوست عزیزی نیز با الهام از این شعر به طنز خطاب به کنگره می گفت:

تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند کنگره

لذا شایسته است کمیته ی بازنگری اساس نامه و هیئت مدیره محترم ایجاد یک کمیته حقوق بشر را به صورت صریح و شفاف در پیش نویس اساس نامه اصلاحی بگنجانند و همچنین بحث حمایت از حقوق بشر در ایران را نیز به صورت صریح و شفاف در اهداف و وظایف هیئت مدیره در پیش نویس اساس نامه اصلاحی قید کنند و برای تصویب آن به آرای عمومی مراجعه کنند. موضع گیری کنگره در مورد مسائل ایران چیز عجیب و غریبی نیست. هیئت مدیره های پیشین، قبل تر در مورد عدم رعایت حقوق بشر و نبود انتخابات آزاد و سالم در ایران با مقامات کانادایی از جمله نخست وزیر نامه نگاری کرده اند. واکنش نشان دادن به نقض حقوق بشر توسط کنگره ایرانیان کانادا امری است مسبوق به سابقه و قابل تحسین. روند کنگره و عرف حاکم بر آن نیز ایجاب می کند که حمایت از حقوق بشر در ایران همچنان در دستور کار و شرح وظایف هیئت مدیره قرار داشته باشد. حمایت از حقوق بشر ایستادن بر اصول اخلاقی است و همانطور که رفت دفاع از انسانیت و کرامت بشر است؛ لذا نگارنده ابایی ندارد که مخالفان گنجانده شدن بحث حمایت از حقوق بشر به صورت صریح و شفاف دراساس نامه و در دستور کار هیئت مدیره کنگره را مخالفان انسانیت بنامد.

از سوی دیگر کشور کانادا مقصد نهایی بسیاری از پناهجویان و پناهندگانی است که از ایران گریخته اند. این افراد نیازمند کمک و توجه ویژه جامعه ایرانی- کانادایی هستند و این انتظار به درستی از کنگره وجود دارد که دراین خصوص نقش انسانی و بشردوستانه خود را ایفا کند. اما در این خصوص نکته ای که کنگره باید بدان دقت کند این است: اخیرا تعدادی از پناهندگان پس از اخذ اقامت موقت و یا شهروندی در کانادا به ایران بازگشته اند. (موارد مشابهی در آمریکا و کشورهای دیگر نیز وجود داشته است.) در حالی که اولین چیزی که یک پناهنده می بایست اثبات کند این است که جانش در کشوری که از آن گریخته است در خطر بوده است. اعتبار و آبروی کنگره متعلق به همه ماست. کنگره باید توجه داشته باشد که اعتبار خود را از دست ندهد و پیش از حمایت از افرادی که ادعای پناهندگی و یا در خطر بودنش جانشان را در ایران می کنند سوابق را مورد بررسی قرار دهد و در این خصوص اطمینان حاصل کند تا اعتبار کنگره خدشه دار نشود. این استدلال متناقض که کنگره از پناهندگان و پناهجویان حمایت به عمل آورد و در عین حال نسبت به نقض گسترده حقوق بشر و آنچه باعث شده است این افراد از کشورشان فرار کنند؛ سکوت پیشه کند تصویر چندان خوبی از کنگره در نزد افکار عمومی به دست نمی دهد.

همچنین نگاهی به چند انتخابات اخیر کنگره و نتایج آن نیز خالی از لطف نیست. در چند انتخابات گذشته کنگره خانم ها و آقایانی بودند که هنگام معرفی خود به سابقه حقوق بشری خویش و کارهای داوطلبانه ای که در این خصوص انجام داده بودند اشاره می کردند و به زعم نگارنده همین امریکی از دلایل اقبال مجمع عمومی به ایشان و کسب آرای بالا بود. ما نیز اگر قرار است به ارزش های کانادایی احترام بگذاریم نمی توانیم نسبت به نقض حقوق بشر در ایران بی تفاوت باشیم.

کلام آخر آن که کنگره به عنوان تنها نهاد منتخب جامعه ایرانی- کانادایی نسبت به نقض حقوق بشر در ایران وظیفه دارد و چه بهتر که این وظیفه درفرآیند اصلاح اساس نامه شفاف تر از گذشته شود. در این خصوص استدلال های بیشماری وجود دارد و آنچه نوشته شد تنها توضیحاتی کوتاه در مورد پاره ای از این دلایل بود.