از خوانندگان

سرکار خانم مهشید امیرشاهی

پس از عرض سلام خدمتتان عرض کنم که مقاله شما را در مجله شهروند شماره ۱۵۰۳ تحت عنوان “صحبت از مذهب نیست صحبت از عدالت است” مطالعه کردم.

children-of-gaza

قبل از هر چیز بایستی خدمتتان عرض کنم که من نه نویسنده هستم نه خبرنگار تنها یک خواننده ساده مجله محترم شهروند هستم و به این دلیل اگر مطالبی در این نامه از بابت انشائی یا املائی غلط به نظرتان آمد مرا قبلاً ببخشید.

سرکار خانم امیرشاهی نمی دانم اطلاعات تاریخی و منطقه ای شما چقدر است ولیکن حتماً شما هم با من هم عقیده هستید که هزاران سال قبل حضرت موسی قوم بنی اسرائیل را از مصر به حدود سرزمین های کنونی اسرائیل انتقال دادند. در آن زمان نه عربی بود نه اسلامی و نه فلسطینی. حتماً مثل اکثر باسوادهای خودمان خواهید گفت که از آن زمان خیلی گذشته است. من یک مثال برایتان می زنم منزل پدری مان که در آن سالیان دراز ساکن بودیم و پدرم آن را خریده بود و بازسازی کرده بود، اول انقلاب به علت این که پدرم جزو دار و دسته خمینی نبود، ایشان اعدام شد و منزل و کلیه وسائل ما تا به امروز به تاراج رفت و هیچکس جوابگو نیست. حال اگر روزی عدالت به ایران برگردد و قانونی به این کشور مراجعت کند از نظر شما اگر ما منزل خود را مجدداً دریافت کنیم، کی اینجا اشغالگر است؟ ماکه سالیان قبل صاحب خانه بودیم یا صاحب فعلی آن که خانه را به زور گرفته اند و یا به آنها داده اند.

خانم امیرشاهی نوشته اید ۶۷ سال است که اسرائیلی ها نیمی از زادگاه فلسطینی ها را به سرقت برده اند و نیم دیگرش را اشغال کرده اند. تو را به خدا کمی انصاف داشته باشید. ما با هر بدبختی از آن مملکت پدری فرار کرده ایم و نمی خواهیم مجدداً و بیشتر فکرشوئی شویم. به نظر من فلسطینی ها و ما ایرانیان بایستی خود را از کنترل رژیم های ددمنش رهایی دهیم. اسرائیلی ها دروغ نمی گویند، دروغ مال مسلمانان است و بس. ما تا به حال ندیده ایم که حماس عکسی از تروریست های کشته خود و یا کسانی که زخمی شده اند نشان دهد. همچنین در عکس های شما که در مجله چاپ شده است تنها کودکان و زنان و سالخورده نشان داده می شود. پس موشک ها را کی می اندازد؟ همین زنان و کودکان؟

شما به عنوان یک روزنامه نگار چرا اینقدر ساده به مسائل نگاه می کنید. نمی دانم هرگز به اسرائیل سفر کرده اید یا خیر؟ تنها کشوری در خاورمیانه که در آن چهار دیانت (اسلام، یهودی، مسیحی و بهایی) با دمکراسی و دوستی زندگی می کنند و هر یک با عقاید خود خدا را نیایش می کنند. نمی دانم با اینکه ادعای ایرانی می کنید چقدر از برادران و خواهران بهایی خود در ایران اطلاع دارید. در مملکت خودمان ایران، گذشته از این که یک بهایی هیچ حقی ندارد (به مدرسه برود، شغل دولتی داشته باشد، قبرستان داشته باشند، ازدواج آنها به رسمیت شناخته شود) هراز گاه هم تعدادی از آنها زندانی یا اعدام می شوند. شما به عنوان یک نویسنده وجداناً بگویید چکار و یا چه اقدامی به طرفداری از این هموطنان خود کرده اید؟ تنها کشوری که دیانت بهائی را در خاورمیانه به رسمیت می شناسد اسرائیل است.

مجدداً یک مثال دیگر برایتان می زنم. اگر شما و فامیل محترم در منزل شخصی خودتان تشریف داشته باشید و من مرتب از بیرون در منزل شما سنگ و یا موشک بیاندازم و شما با هوشیاری بچه ها و سالمندان را قبلاً به زیرزمین خانه برده باشید که صدمه نبینند بالاخره چکار می کنید؟ اینکه بالاخره از خانه بیرون آمده که جواب این سنگ پرانی ها و خسارات را بدهید و حتی اگر من حرف حساب قبول نکنم حتی مرا خواهید کشت. بگویید کی موشک پرانی را شروع کرد؟ می گویید چرا غزه را از نظر دریایی و هوایی و زمینی محدود کرده اند؟ خانم محترم چند سال پیش قراردادی بسته شد که حماس می توانست انواع مایحتاج خود را از طریق مرزهای مختلف وارد نماید تنها با یک شرط که این مایحتاج به وسیله سربازان سازمان ملل کنترل شود که مبادا اسلحه و مهمات باشد. ولیکن حماس پس از مدت کوتاهی قرارداد را شکست و سربازان سازمان ملل را بیرون کرد. امروزه هم حماس و غزه اگر کلیه مایحتاج خود را از طریق مصر و اسرائیل وارد کنند مشکلی نیست تنها نمی توانند اسلحه و مهمات وارد کنند و با آنها افراد اسرائیلی را بکشند.

خانم امیرشاهی ترا به خدا کمی وسیع تر به مسائل نگاه کنید. حماس پسر ناخلف جمهوری اسلامی است و تمام دغل کاری ها را از استاد خود جمهوری اسلامی می آموزد و خرج آنها را هم ملت مظلوم ایران می دهد. انشاالله که خاطره سینما رکس آبادان را فراموش نکرده باشید، حدود ۳۵ سال از آن گذشت و هنوز قاتلین اصلی آنها نه مجازات شده اند و نه شناسائی، چرا ما نباید بیشتر به فکر ملت رنج برده خودمان باشیم به جای اینکه برای دیگران کاسه داغ تر از آش باشیم؟!