کشتن یک جوان رنگین پوست در کشوری که رئیس جمهورش رنگین پوست است در هفته ای که گذشت، مسئله ساز شد.

در فرگوسن آمریکا پلیس یک جوان سیاهپوست را به ضرب شش گلوله به قتل رساند و به دنبال آن مردم دست به اعتراض و شورش زدند که هنوز هم ادامه دارد.police

خبرنگار ما که دوست دارد از همه کاری سر در بیاورد، تلفن کرد به پلیس فرگوسن و با لحنی سرزنش آمیز از او پرسید کاری که شما با یک جوان کم سن و سال و غیر مسلح کردید برای ابرقدرت آمریکا شرم آور نیست؟

پلیسه در حالی که با تاسف سرش را تکان می داد و عذرخواهی می کرد گفت چرا به خدا، خود ما هم شرمنده ایم و پلیسی که این جوانک را به قتل رسانده سرزنش کرده ایم که چرا او را با شش گلوله کشته است، ولی او اظهار بی گناهی می کند و می گوید به کی به کی قسم در آن لحظه نه تانک همراهم بود نه توپ. شش تا گلوله ناقابل بیشتر توی مسلسلم نبود که همه را شلیک کردم وگرنه من آدم دست و دلبازی هستم، گلوله ها هم که مال بابام نبود که بخوام صرفه جوئی کنم یا خسیس بازی دربیارم، می تونستم ششصد تا گلوله نثارش کنم …

این پلیس که لهجه غلیظ محلی داشت خبرنگار ما را به آرامش و خویشتنداری دعوت کرد و گفت شوما خودشو ناراحت نکن. همکارم قول داده است اگر فرصت بیشتری به او داده شود دفعه های بعد کم کاری اش را جبران کند و همیشه یک دانه تانک و یک دانه زرهپوش برای احتیاط همراه ببرد!

 

آمریکا گندم صادر می کند و ایران دانشمند

ramin 

مسخره بازی شده! درست یک هفته بعد از آنکه خانم مریم میرزاخانی، ریاضی دان ایرانی جایزه فیلدز که به نوبل ریاضی معروف است را دریافت کرد، یک ایرانی دیگر در بریتانیا نشان و جایزه بهترین فیزیکدان را دریافت نمود.

نشان “هول وک” که از مدال های معتبر جهانی است و جایزه نقدی نیز به همراه دارد، از طرف کشورهای فرانسه و انگلیس تقدیم رامین گلستانیان فیزیک دان ایرانی و استاد دانشگاه آکسفورد شد.

رئیس جمهور آمریکا که طبق روال معمول هرروزه اش به خبرنگار ما تلفن کرده بود که گزارش کارش را بدهد و بگوید در آمریکا چه خبرها هست و چه خبرها نیست، می گفت بابا چه خبرتونه، اینجوری که دارد پیش می رود، آدم می ترسد پس فردا یک ایرانی بیاید رئیس جمهور امریکا شود.

اوباما برای خبرنگار ما شرح داد که بر اساس ارزیابی بانک جهانی که برای ۱۹۲ کشور صورت گرفته است، سرمایه های تولیدی تنها ۱۶ درصد، سرمایه های طبیعی ۲۰ درصد و سرمایه های انسانی ۶۴ درصد کل ثروت کشورهای پیشرفته را تشکیل می دهد و پرسید شماها چرا خودتان از سرمایه های انسانی تان استفاده نمی کنید؟

خبرنگار ما برای رئیس جمهور آمریکا توضیح داد که هرکشوری صادراتی دارد. شما گندم زیادی تولید می کنید و به همه دنیا صادر می کنید و ما دانشمند زیادی… ضمناً ما ملت عاقلی هستیم، سرمایه داران وگردن کلفت های کشورمان ثروتی را که چپو کرده اند به خارج منتقل می کنند تا ازگزند بلیات در امان بماند، مردم نیز فرزندانشان را که تنها سرمایه هایشان هستند به خارج می فرستند تا به تیر غیب گرفتار نشوند!

 

مامان مژده بده، من صیغه شدم!

 

گزارش پژوهش های مجلس با عنوان ازدواج موقت و تاثیر آن بر تعدیل روابط جنسی نامشروع، به خاطر خواندنی بودن نکات جالبی که در آن آمده، تن و بدن همه دانشمندان نسبتاً داخلی و خارجی را یک جور هایی به خارش انداخته است.

در یک میزگرد تلویزیونی، یکی از این دانشمندان که مخالف صیغه است می گفت خواندن چند تا جمله عربی چه دردی را دوا می کند؟ صیغه یک قرارداد موقت برای خوشگذرانی است، بنا براین چه اشکالی دارد که مفاد این قرارداد به زبان فارسی بیان شود که زن و مرد بفهمند چه قراری دارند با هم می گذارند و حالی شان بشود که چه خاکی می خواهند توی سرشان بریزند؟

این دانشمند توجه نداشت که اولا با خواندن صیغه یک شغل به شغل های دیگر اضافه می شود و به رسمیت شناخته می شود و صنار سه شاهی گیر کسی می آید که ثواب می کند و صیغه را می خواند.

دوماً توجه نداشت که قرارداد هر چقدر پیچیده تر باشد وکسی از آن سر در نیاورد، اهمیتش بیشتر می شود. همین قرارداد ترکمانچای خودمان، یا قرارداد کرسنت که الان مورد بحث وگفتگوست و صحبت میلیاردها تومن حق حساب در آن مطرح است، اگر جوری نوشته می شد یا نوشته شود که مردم از آن سر دربیاورند، کلی دردسر تولید می کرد یا می کند.

جملات صیغه را هم اگر به فارسی بگویی اولا زنی که دارد صیغه می شود خنده اش می گیرد و می گوید پاشو جمع کن بابا، بنده از اوناش که خیال می کنی نیستم و کاسه کوزه آقا داماد، یعنی صیغه کننده را به هم می زند و رویاهایش را به هم می ریزد …ولی وقتی به زبانی باشد که دختره نفهمد یعنی چی و دارد چه کار می کند و چه چیزی را قبول می کند، بعد از آنکه صیغه شد، انگارکه در سازمان ناسا شغل نان و آبداری پیدا کرده، با خوشحالی به سراغ مادرش می رود، خود را در آغوش او می اندازد ، و در حالی که از خوشحالی اشک می ریزد، از موفقیتی که نصیبش شده به مادرش خبر می دهد و می گوید : مامان مژده بده، من صیغه شدم!

پیشرفت صنعت چاپ در ایران!

روزی که عباس میرزا به فکر افتاد صنعت چاپ را در ایران راه اندازی کند، هرگز به عقلش نمی رسید که صدها سال بعد کارش باعث می شود برخی از هموطنانش روی تخم مرغ مانده تاریخ روز بزنند و آن را به عنوان تخم مرغ تازه، و دانه ای ۵۰ تومن گرانتر، به مردم قالب کنند!

ایسنا گزارشی دارد از تقلب درکار فروش تخم مرغ که اگر دلتان می خواهد می توانید بخوانید و لذتش را ببرید.

با خواندن این گزارش آدم می فهمد که دانه ای دو تومان خرج برمی دارد تا دلال یا تولیدکننده هر تاریخی را که دلش بخواهد و انصافش اجازه بدهد روی تخم مرغ پرینت کند و به عنوان تخم مرغ تازه از تنور! درآمده به خورد خلق اله بدهد ….

گوتنبرگ، مخترع ماشین چاپ که دیشب آمده بود به خواب خبرنگار ما می گفت به ابوالفضل من از دست شما مردم خسته شده ام. بی انصاف ها بگذارید توی این دنیا لااقل راحت باشیم. دائم تنم دارد توی گور می لرزد چرا که هرکس می خواهد نیمرو درست کند یک لعنتی هم به مخترع چاپ که بنده باشم می فرستد.

آخر بی انصاف ها اگر عده ای تاریخ الکی روی تخم مرغ می زنند من چه گناهی کرده ام؟ کاری که شما ایرانی ها می کنید مثل این است که الان با دیدن قتل عامی که داعش در عراق می کند، آدم به چنگیزخان مغول لعنت بفرستد. بابا آن موقعی که چنگیزخان قتل عام می کرد دنیا در توحش و بربریت به سر می برد ولی شماها خیر سرتان در قرن بیست و یکم زندگی می کنید، ول کنید چنگیزخان مادرمرده را!

 

استادیوم در آتش!

girls-ban 

صفحه فیس بوک “زن = مرد”، با انتشار این عکس خبر داد که مسئولان از ورود یک دختر ۲ ساله به علت دختر بودنش به یک استادیوم ورزشی ممانعت کرده اند. یکی از مسئولان که در اینمورد با خبرنگار ما صحبت می کرد با خنده می گفت بیاه …، هرکاری که می کنیم برامون یک حرفی از توش درمیارن … از یکسو می گویند در ایران به بچه ها اهمیت نمی دهند از یک طرف وقتی ما به این دختربچه اهمیت می دهیم، او را داخل آدم حساب می کنیم و به استادیوم راهش نمی دهیم! می گویند چرا راهش ندادید؟

مسئول مربوطه وقتی دید خبرنگار ما از توضیحاتش قانع نمی شود، با عصبانیت گفت مگر نشنیدی که حجت الاسلام شجونی فرموده اند باسن قلمبه دختران، جوانان را به آتش می کشد؟ خبرنگار ما جواب داد چرا شنیده ام. حتی شنیده ام که ایشان قلنبه را قلمبه تلفظ می کنند که دهان پرکن تر، برجسته تر و اشتها برانگیزتر به نظر برسد ولی این مسائل چه ربطی دارد به این دختربچه ۲ ساله؟

وی که از دست زبان نفهمی خبرنگار ما کلافه شده بود جواب داد پسرجان قبول داری که مردم ایران همه چیز را یک کلاغ چهل کلاغ می کنند یا نه؟ و بدون اینکه منتظر پاسخ خبرنگار ما شود ادامه داد: تماشاچیان مرد وقتی ببینند یا بشنوند که یک دختر ۲ ساله در استادیوم حضور پیدا کرده، بلافاصله شروع به یک کلاغ چهل کلاغ کردن می کنند و شایعه می سازند که چه نشسته اید که یک دختر بیست ساله خوشگل و خوش اندام با باسنی به قلمبه گی ۹۵ سانتیمتر در میان جمعیت حضور دارد ….

چند ثانیه بعد پچ پچ شروع می شود، سرها به اینطرف و آنطرف می چرخد، همه به بهانه خرید بستنی یا تخمه ژاپنی از جا بلند می شوند، بازی را ول می کنند و شروع می کنند به پرس وجو کردن که دختره کجاست …؟ دختره کجا نشسسته؟ و با توجه به قدرت تخیلی که مردم ایران دارند، دنبال همان جنس قلنبه آتش زایی می گردند که آقای شجونی فرموده اند…. و هیچی دیگه، یک وقت دیدی آتش از سروکله استادیوم رفت بالا!

پول خردی به نام میلیارد!

 

فرجی دانا وزیر علوم که در مجلس رای اعتماد نگرفت و برکنار شد در جلسه استیضاح خود گفت آنچه در صحنه آموزش عالی با آن روبرو هستیم نتیجه عملکرد هایی است که چهار تا شش سال قبل آغاز شده و خبر داد که مجموعه دانشگاه ها با ۱۳۰۰ میلیارد تومان بدهی تحویل دولت یازدهم شده است.

آدم حیرت می کند وقتی می بیند کسانی را می آورند مصدر کار می کنند که عدد و رقم سرشان نمی شود.

آخر در مقابل خساراتی که در دوران پاک ترین دولت تاریخ! به ایران وارد شده، ۱۳۰۰ میلیارد تومان پولی است که شما آن را به رخ مردم می کشید؟

در مسئله اختلاس و گم شدن پول و سوءاستفاده و این جور چیزها، رقم میلیارد دیگر داخل آدم به حساب نمی آمد و مثل یک قرانی های قدیم پول خرد حساب می شود!

موقع زائیدن حواستان را جمع کنید!

shinabadi 

این شین آبادی ها چرا اینجوری اند؟ بعد از ۲ سال که از حادثه آتش سوزی مدرسه شین آباد می گذرد، تازه یادشون افتاده که جلوی مقر ریاست جمهوری جمع بشن و تقاضای رسیدگی کنند. اونهم رسیدگی به چیزی که در زمان آقای احمدی نژاد اتفاق افتاده و تموم شده. یعنی بخاری آتش گرفته و از ۳۷ دانش آموز داخل کلاس ۲۹ نفرشان دچار سوختگی های شدید شده اند.

بحث بر سر این است که چون دانش آموزان دختر بوده اند، می خواهند نصف دیه ای را که به آنها تعلق می گیرد بهشان بدهند ها … ولی قبول نمی کنند و دیه کامل می خواهند.

یکی نیست بهشون بگه آقاجان! موقع زائیدن یادت نبود که دیه زن نصف دیه مرد است؟ … باید قبلا فکرهاتو می کردی و به جای دختر پسر می زائیدی که دچار چنین مشکلی نشی و مجبور نشی ننه من غریبم دربیاری!

 

 

*میرزا تقی خان، طنزپرداز و سریال نویس پیشکسوت، با سابقه ۵۰ سال طنزنویسی در توفیق، کشکیات، کاریکاتور، کیهان و تلویزیون از همکاران افتخاری شهروند است. از این نویسنده کتاب “آدم های زیادی” به تازگی منتشر شده است.