هنر این توانایی را دارد تا از مرزها بگذرد

شاهین نجفی (زاده ۱۹ شهریور ۱۳۵۹ در بندر انزلی) ساکن آلمان است. او فعالیت در موسیقی را از سال ۱۳۷۹ در سبک‌های پاپ رپ و راک آغاز کرد. او از نوجوانی به سرودن شعر و ترانه روی آورد و از هیجده سالگی نواختن ساز گیتار را در سبک‌های کلاسیک و فلامنکو نزد استادانی چون سهراب فلک انگیز، فرزاد دانشمند و حامد حمیدی فراگرفت. او آوازهای هارمونی و سلفژ را نزد استاد سنگاچینی و استاد فریدون پوررضا آموخت و سپس آواز خواندن را در سبک‌های راک و اسپانیایی در ایران به صورت زیرزمینی آغاز و با چند گروه مختلف همکاری کرد.
شاهین نجفی در سال ۲۰۰۵ میلادی به آلمان مهاجرت کرد، و از آغاز مهاجرت تاکنون به فعالیت خود در موسیقی رپ و راک و موضوعات سیاسی و اجتماعی و مدنی مشغول است. از ویژگی های کار او وارد کردن عناصر شاعرانه و ادبی و اصطلاح‌های فلسفی و سیاسی در ترانه‌هایش است.
برگرفته از ویکی پدیا

میان موسیقی آلترناتیو و ارکان قدرت چه رابطه ای می توان دید؟
ـ قدرت در تمامی عرصه های ذینفع خود، توجه ویژه ای به مصالح خود نیز دارد. قدرت توانایی پیش بینی و پیشگیری دارد تا امکان های بالقوه ی بیشتری برای کنترل داشته باشد. در نتیجه قدرت در شکل حقیقی خود محافظه کار و معتدل است .مصالحی براساس منافع خود دارد و از هر نوع حرکتی که موجب برهم خوردن تعادل این سیستم بشود جلوگیری خواهد کرد .من از قدرت در سه شکل سیاسی، اقتصادی و عمومی حرف می زنم. در شکل سیاسی با دولت ها و حکومت ها روبرو هستیم و در شکل اقتصادی با دلال های کوچک و بزرگ حوزه های مختلف و در شکل عمومی با فضایی کلی از آدم های شناس یا ناشناس .موسیقی آلترناتیو از موضع یک پیشنهاد دهنده مواضع جدید، در برابر اعمال قدرت مقاومت می کند. این صدای زاییده شده از مدرنیته است که آن را مدرنیسم می نامند. هنر مدرنیست یعنی ناقد مدرنیته .از همین روی یقینا موسیقی همه پسند یا مردم پسند بنا بر ماهیت و شکل خویش که درهم تنیده با مصالح و منافع قدرت و در نهایت در خدمت قدرت است،کمتر می تواند ناقد بنیانی مدرنیته باشد، اما موسیقی آلترناتیو در نقد ساختارهاست که خود را تعریف می کند و رابطه اش با ارکان قدرت(سیاست، اقتصاد، حوزه عمومی) رابطه ای درگیر و کنش مند است.

Covert-1493

کانسپت تألیف در موسیقی آلترناتیو چگونه است؟
ـ من آن بخش از موسیقی با کلام را که ماهیتش بر تجربه در فرم، زبان و بازی با مفاهیم شکل گرفته، موسیقی مؤلف می نامم. موسیقی مؤلف ناشی از تاثیرات تجربه های شخصی و خاص یا اجتماعی و عمومی هنرمند است پس نمی تواند بر اساس ذائقه از پیش تعیین شده مخاطب پیش برود، بلکه در جدال برای تغییر یا تعیین سلیقه مخاطب است. از همین روی این نوع از موسیقی و متن مربوط به آن نمی تواند بدون ارتباط تنگاتنگ با مقولات جامعه شناختی و روان شناختی و سیاسی باشد. چرا که در عمل با شاخصه های جدی معترض و نقادانه خود تعریف می شود و این جز روشنگری در مقام عمل روشنفکرانه نیست. تأویل روشنگری و روشنفکری با ماهیت پاسیو و نظاره گر اخته کردن آن است .در موسیقی مؤلف تعریف خاص و ذات ناباور روشنفکری را که بر مبنای ایجاد گفتمان، اتصال این گفتمان خاص با بدنه جامعه و نیز دیالوگ با گفتمان های رایج در فضای عمومی ست، می توان کشف کرد. برخورد با این موسیقی نمی تواند تنها بر اساس لذت جویی صرف و علی السویه باشد، زیرا این موسیقی به لایه های پنهان در افکار عمومی و نقد آنچه که هست و در واقع امور عادی یا طبیعی شده می پردازد و با چالش کشیدن مفاهیم فسیل شده در فرم و محتوا موجب ایجاد گفتمان در قلب اجتماع عام یا خاص می شود.

زیرساخت های اقتصادی موسیقی تجربه یا مؤلف چگونه است .چه حجمی از چرخش مالی در این موسیقی هست؟
ـ آنها که کار اقتصادی می کنند می دانند که همیشه باثبات ترین سیستم های درآمدزا نه کوچکترها و نه بزرگتر ها که شکل های متوسط هستند. این روزها بخشی از موسیقی مؤلف به فرم های جدی تر و با ثبات تر اقتصادی نزدیک می شود. سرعت کار آرام، متناسب و با پرنسیب است. یعنی با حفظ آنچه که معیار هنری و قانون کاری بوده است پیش می رود. دقت داشته باشید که بحث بر سر شخص نیست. من به عنوان یک موزیسین آلترناتیو می گویم که هر کدام از گروه ها و هنرمندان آلترناتیو اگر بیشتر درآمدزایی بکنند به نفع باقی نیز هست. تا اینجای داستان همان پرنسیپ ها و قوانین نانوشته کمک کرده است که عموما هنرمندان آلترناتیو دچار فروپاشی های رفتاری (همچون هنرمندان پاپ) نشوند. مخاطب این نوع موسیقی عموما می داند چه محصولی را می خرد و می داند به اجرای چه نوعی از موسیقی می نشیند .همین ثبات کاری در مؤلف و مخاطب موجب تقویت بیش از پیش موسیقی آلترناتیو شده است. امروز هنرمندان دیگرگونه به خوبی آثار خود را می فروشند و مخاطبان بیشتری را جذب می کنند. کافی ست وضعیت موسیقی آلترنالتیو را مقایسه کنیم با ۱۰ سال پیش. به عقیده من چه در کیفیت و چه در کمیت و قدرت اقتصادی موسیقی آلترناتیو در بخش هایی پیشرفت کرده است.

در شش آلبوم منتشر شده ی شما از چه سبک های موسیقیایی می توان سخن گفت و اصولن این تنوع سبکی تا چه میزان در راستای رشد موسیقی به شمار می آید؟
ـ تنوع سبک لزوما نشانه ی رشد نیست و باز هم مفهوم رشد در موسیقی باید خود واکاوی بشود. ما با درخت روبرو نیستیم که هرچه بزرگ تر و حجیم تر باشد برای فروش و تبدیل شدن به اشغال بهتر باشد. موسیقی مؤلف یعنی تجربه. یعنی فرار از تکرار در زبان، فرم و درون مایه. هنرمند مؤلف فریب هورا و کف زدن های اثر پیشین را نمی خورد، بلکه آن را می جود و دوباره از ادامه آغاز می کند. سبک ها چیزی نیستند جز حال و هوای درونی دوران معاصر هنرمند که یا درگیر گذشته است و یا چشم به آینده دارد. فقط و فقط همان حال درونی تعیین کننده است و بعد همه چیز اتفاق می افتد. اولین آلبوم “ما مرد نیستیم”من مجموعه ای از کارهای رپ بود که موسیقی اش چه در ریتم و چه ملودی ها کشنده و نفسگیر بود.چه در کارهای ملانکولیک و چه در کارهای خشن تر موسیقی و کلام و لحن خوانش نوعی از رپ را معرفی می کرد که برخلاف کلیت رپ فارسی دغدغه های دیگری از بطن جامعه داشت.” ایلوسیون یا توهم” آلبومی رپ بود که به صورت ارکسترال تنظیم شده بود و در بخش های وسیعی از ترانه ها ردپای اوضاع سیاسی ایران و مشکلات پس از انتخابات ۱۳۸۸ را می شد دید. آلبوم سوم “سال خون” بود که نام آلبوم نیز اشارتی داشت به همان وقایع تلخ .این آلبوم بازگشتی بود به معیارهای پیشین من در رپ و اصالت کلام در رپ و تقویت ریتم در کارها. آلبوم چهارم “هیچ هیچ هیچ” مجموعه ای بود از کارهای تریپ هاپ و پاپ راک های الکترونیک با حضور شکل های پست مدرنیستی در اشعار. آلبوم پنجم “ترامادول” مجموعه ای بود از کارهای پروگراسیو راک و آلترناتیو پاپ/راک و آلبوم متاخر یک یک ای پی آلبوم یا آلبوم کوچک با ۴ تِرَک بود به نام ۱۴۱۴ که مجموعه ای بیست دقیقه ای از کارهای من در سبک های داب و داب استپ بود. سه آلبوم متاخر من همگی با تنظیم های مجید کاظمی بود.

آیا مسئله ی جنسیت در کارهای شما نقش دارد و اگر دارد این نقش در محور مشکلات جنسیتی سرزمین هایی مانند میهن ما دور می زند یا از چشم انداز گسترده تری بهره دارد؟
ـ مسئله جنسیت یکی از جدی ترین مسائل انسان است و من فکر می کنم طبیعی ست که در هنر حضوری ملموس داشته باشد. در رابطه با کارهای من چیزی شبیه کشف کردن جنسیت مقابل و در نهایت شناخت بیشتر خودم بود. من باور دارم مردی که شناخت درستی از زنان ندارد نمی تواند به شناخت نسبی و درستی از جنسیت خود برسد. جدای از این مورد ما در ایران هنوز راه طولانی را باید طی کنیم تا به اصل برابری جنسی نزدیک بشویم و این بار بر دوش من همیشه بود و هست و از این روی بیان معضلات و مشکلات زنان و نیز اقلیت های جنسی در کارهایم دیده می شود.

آیا هنر رادیکال قصدش بر هم زنی عادت ها و اخلاقیات ساری و جاری در جوامع و در میان خلایق است و شما هم همین نگاه و برداشت را از رادیکالیسم در هنر دارید؟
ـ رادیکالیسم اصطلاح حساسی ست. رادیکالیسم نباید با بنیادگرایی اشتباه گرفته شود. رادیکالیسم ارتجاع یا بازگشت نیست. رادیکالیسم در اینجا دقیقا نقطه ی مقابل محافظه کاری ست. برای رسیدن به یک جامعه ی پیشرو باید جریان هایی خط شکن حضور داشته باشند. جریان هایی که از مرزها و تابوها و قراردادها عبور می کنند و کمک می کنند تا جامعه از خودش فراتر برود. کاری که من می کنم به این قصد نیست، اما این درنوردیدن جزئی ازآن است. آن را در خود حمل می کند. آیا جز این است که آزادی یکی از مهم ترین خواست های بشر است؟ چگونه می توان به مفهوم آزادی نزدیک شد و از قراردادها و تابوها و مرزها نگذشت؟ هنر آن نقطه ی نهایی آزادی را تخیل می کند و در نتیجه این توانایی را دارد تا از مرزها بگذرد. با دست و چشم و زبانی لرزان و محتاط نمی توان خطر کرد و رادیکالیسم در اینجا و در نگاه من یعنی حرکت، تجربه و خطر.

اطلاعات کنسرت شاهین نجفی در تورنتو

شنبه ۷ جون ساعت ۸شب

Mod Club

۷۲۲ College St.

www.smallworldmusic.com