شماره ۱۲۱۲ ـ پنجشنبه  ۱۵ ژانویه ۲۰۰۹

گفت وگو با نیلس بوتنسکون مدیر کل سازمان حقوق بشر در نروژ

 

اسرائیل مانع ورود روزنامه نگاران به غزه شده است. به همین خاطر رسانه های جهان در جلوگیری اسرائیل برای دستیابی روزنامه نگاران به آنچه در غزه می گذرد، دست به اعتراض زده اند. اهمیت این موضوع در این است که این مورد اکنون باید با صدای بلند فریاد شود که اشغالگران حق ندارند مانع ورود روزنامه نگاران به نوار غزه شوند.

با اعمال ممنوعیت مطبوعات، اسرائیل نه تنها آزادی بیان را زیر پا گذاشته که حقوق بشر را هم نادیده گرفته است. چیزی که برای وجدان بیدار آزادی خواهان قابل تحمل نیست. اکنون وظیفه ی کشورهای دموکراتیک با مطبوعات آزاد است که در کنار نهادهای جهانی که دست به اعتراض زده اند، از اسرائیل بخواهند که هرچه زودتر دست از سانسور مطبوعات بین المللی و ممنوعیت روزنامه نگاران برای ورود به غزه بردارد.

وظیفه و حق مطبوعات پوشش متعادل جنگ است. پوشش خبری از حمام خونی که در غزه بر پا شده، با ایجاد این قانون که روزنامه نگاران باید در حاشیه مرزی اسرائیل با غزه مستقر شوند، دستخوش عدم تعادل می شود و خبرها آن طور که باید دقیق نخواهند بود. بهانه اسرائیل برای بستن مرزها به روی روزنامه نگاران و حفظ جان آنها همان قدر دروغ و مسخره است که دلایل اسرائیل برای تهاجم توحش آمیز خود به نوار غزه. دلیل اصلی جلوگیری از ورود روزنامه نگاران به نوار غزه این است که اسرائیل نمی خواهد مردم جهان ببیند، بشنود یا بخواند که چگونه نیروهای تا بن دندان مسلح اسرائیلی دست به قتل عام مردم بی گناه غزه می زنند.

خبرنگاران جنگی خود نیز نگران جان خود نیستند و دایه ی مهربان تر از مادر هم نمی خواهند. از سوی دیگر مسئولیت جان خبرنگاران به عهده ی آژانس های خبری است که آنها را به سوی جبهه ی جنگ راهی می کنند نه اشغالگران جنگ طلب. تاریخ شاهد کشته شدن صدها روزنامه نگار در مناطق جنگی بوده است و خبرنگاران به خوبی می دانند که چگونه جان خود را از خطر به در برند. آنها به پند و اندرزهای اشغال گران و جنگ افروزان نیازی ندارند.

مقامات اسرائیلی بر این باورند که می توانند واقعیات جنگ را به دروغ طور دیگری جلوه دهند و افکار عمومی جهان را فریب دهند. بینشی که کاملا نادرست است. در دوران رسانه ای مدرن برای هیچ دولتی پنهان سازی واقعیات دیگر امکان ندارد.

برای روشن تر شدن موقعیت جنگ نابرابر اسرائیل و مردم غزه گفتگوی تلفنی با آقای نیلس بوتنسکون، Nils A. Butenschøn مدیر کل سازمان حقوق بشر نروژ داشته ام که حاصل آن را در زیر خواهید خواند.

عباس شکری


 

آنچه اکنون در غزه در جریان است آیا قابل مقایسه با وقایع پیشین می باشد یا به طور کلی این رویداد در نوع خود کاملا جدید است؟


 

ـ هیچ چیز تکراری نیست. هرچند که بیان این معنا آزاردهنده و تحریک کننده است. اختلاف وقایع دو هفته اخیر با آنچه در سال ۲۰۰۶ روی داد، در این است که حماس کنترل منطقه ی غزه را در دست دارد. ما شاهد انشعاب و جدایی عمیق تر بین جنبش فلسطین هستیم. تنها چیزی که نشان از تکرار دارد این است که متأسفانه چنین به نظر می رسد که جنگ کنونی حادثه ای درازمدت خواهد بود. جنگی که انگار راه حل سیاسی و دیپلماتیک پیدا نخواهد کرد. باید اقرار کنم که جنگ کنونی تأیید تراژیکی است بر قطع روابط سیاسی و دیپلماتیکی که در سال های گذشته برقرار شده بود. هم قرارداد همزیستی آناپولیس که قرار بود از اواخر سال ۲۰۰۸ اجرا شود و هم قرارداد صلح بین جنبش فتح و حماس که با همکاری مصر و عربستان سعودی امضا شده بود، در عرض همین چند روز گذشته دود شدند و به آسمان رفتند. بنابراین موقعیت فلسطینی ها اکنون بدتر از هر زمان دیگری است.


 

خوب، حاصل این عملیات برای قدرت مداران فلسطینی چه خواهد بود؟


 

ـ مقامات خودمختار فلسطینی (جنبش فتح) طی سال های گذشته با گزینه ی سیاست گفتگو و دیپلماسی با اسرائیل نتوانسته اند شرایط بهتری برای مردم فلسطین فراهم کنند. هرچند که در روند گفتمان همه ی شرایط تحمیلی آمریکا و اسرائیل را پذیرفته اند. موقعیت محمود عباس، رئیس دولت فلسطین، امروز فوق العاده بی ثبات و ضعیف است، البته حماس هم آن طور که وانمود می کند از قدرت زیادی برخوردار نیست. جنبش فتح و حماس به طور نمادین دارای قدرت هستند که هر دو برای اعاده ی شرف و حیثیت فلسطینی مقاومت و در برابر اشغال گران سرزمین های فلسطین مبارزه می کنند، اما چشم انداز آینده برای دستیابی به آرزوهای نمادین، چندان روشن نیست. اگر فروپاشی اقتصادی فلسطین که نتیجه ی محاصره ی اقتصادی و مسدود کردن مرزها به سوی مناطق فلسطین نشین است را به آشفته بازار سیاسی اضافه کنیم، جنبش مقاومت فلسطین را در حال فروپاشی خواهیم دید.


 

در مجموع چشم انداز گفتگوهای صلح با اسرائیل را چگونه می بینید؟


 

ـ هر روز که می گذرد، دستیابی به صلح و پذیرش دو دولت در کنار هم دشوارتر به نظر می رسد. فروپاشی بین فلسطینی ها در حدی است که حتی به نظر نمی رسد که آنها بتوانند یک دولت فلسطینی واحد و یک دست را پایه گذاری کنند. همین مورد موجب می شود که اسرائیل هم از موقعیتی دراماتیک برخوردار شود.


 

مسؤلیت حماس در حمله به شهرهای مرزی چه اندازه است و آیا به راستی حماس کنترل غزه را در دست دارد؟


 

ـ نه. حماس کنترل کامل نوار غزه را در دست ندارد. در منطقه ی نوار غزه نهادهای فلسطینی دیگری هم مثل جهاد اسلامی، فعال هستند، اما فکر می کنم که بخش نظامی حماس کنترل سکوهای پرتاب موشک را در اختیار دارد. این را می گویم که شاهد آن هم تعداد اندک موشک های پرتاب شده به شهرهای اسرائیل در حین آتش بس است.


 

آیا حماس فکر می کند با حملات خود به اسرائیل، سرانجام برنده ی این جنگ نابرابر خواهد شد؟


 

ـ آنچه که بیش از هر چیز تاکنون حماس نشان داده این است که موقعیت آنها در گرو این است که شروع کننده ی برنامه های جنگ باشند. آنها این کار را وقتی که وارد قرارداد آتش بس شدند هم انجام دادند، اما در حین آتش بس نشانی از بهتر شدن شرایط زیست برای فلسطینی ها نبود. پس حماس به این نتیجه رسید که یا باید همین شرایط دشوار را بپذیرد و یا آتش بس را بشکند. بدیهی است که آنها راه حل دوم که قطع آتش بس بود را انتخاب کردند و حتما در اجرای این تصمیم خطرات و واکنش های اسرائیل را هم در محاسبات خود به حساب آورده و در نظر گرفته اند. به باور من، جنبش حماس اندیشه در دست گرفتن نقش اصلی درت عیین سرنوشت فلسطینی ها که اکنون در اختیار جنبش فتح است را در سر دارند.


 


 

یعنی آنها به این یقین رسیده اند که در مقابله با اسرائیل پیروز می شوند؟


 

ـ نمی دانم. اما تأثیر عملیات حماس بیش از هر چیز درونی است. منظورم در بین جنبش مقاومت فلسطین است. اکنون حماس مردم را به انتفاضه جدیدی دعوت و تشویق می کند. این اقدام حماس به این امید است که با انتفاضه جدید آنها قدرت را در دست بگیرند و احتمالا حیطه ی قدرت خود را به کرانه های غربی هم که فتح بر آن تسلط دارد، گسترش دهند. تصوری که احتمالا به جنگ داخلی منتهی خواهد شد.


 

تحلیل گران سیاسی و نظامی اسرائیلی به این نتیجه رسیده اند که عملیات شدید نظامی علیه فلسطینی ها که به کشتار مردم غیرنظامی منجر می شود، نتیجه ای معکوس به دست می دهد. با این وجود چرا مقامات فعلی اسرائیل هنوز به استراتژی جنگ و حمله برق آسا و شدید اصرار دارند؟


 

ـ در جناح اسرائیل هم ما شاهد نوعی ناتوانی در بین سیاستمداران اسرائیلی هستیم. آنها تا زمانی که درهای گفتگو با حماس را بسته نگه دارند، چاره ی دیگری مگر حمله نظامی ندارند. بخشی از تراژدی وقایع اخیر هم این است که در حقیقت هیچ یک از طرفین در ابتدا خواهان عملیات خشونت آمیزی که منجر به کشتار شود، نبودند، اما آغاز عملیات نظامی آنها را مجبور به پذیرش منطق خونین جنگ می کند که اگر نکُشی، کشته می شوی.


 


 

مقامات اسرائیلی اکنون بر این باورند که با عملیات خود، هواداری از حماس را کاهش می دهند. آیا چنین است؟


 

ـ نه، فکر نمی کنم. اما یادمان باشد که اسرائیل مدام در تلاش است که اختلاف بین فلسطینی ها را عمیق تر کند. یعنی اسرائیل برای دستیابی به اهداف خود که تضعیف روزافزون فلسطینی ها است، سیاست “تفرقه بیفکن و حکومت کن” را اعمال می کند. جنبش فتح دو روز پس از شروع جنگ اخیر، حماس را شدیدا نکوهش کرد که هم آتش بس را شکسته و هم راکت پرانی را از سر گرفته است. از طرف دیگر، جنبش فتح هم در فکر در دست گرفتن قدرت در منطقه ی غزه می باشد که خیلی هم دور از دسترس نمی بینند.


 

با این تفاسیر، فکر می کنید که هواداری از حماس، تقویت خواهد شد یا تضعیف؟


 

ـ اکنون که ما در شرایط پلورالیسم هستیم، هر دو گونه ممکن است. در شرایطی مثل موقعیت امروز غزه، مردم به طور معمول رهبران سیاسی خود را حمایت می کنند و به آنها می پیوندند. حماس تا پیش از شکست آتش بس، از نظر مردم و با توجه به موقعیت موجود کاملا بخردانه عمل کرده بود، اما فقط گذشت زمان است که نشان می دهد، آیا مردم هم چنان در کنار آنها هستند یا این که رهبران حماس را رها می کنند.


 

چنانچه شما هم می دانید، جنبش حماس در ایجاد شرایط زندگی معقول برای مردم در غزه کاملا ناموفق بوده است.


 

ـ فراموش نکنیم که سیاست بلوکه کردن غزه، همه ی راه های کمک رسانی را مسدود کرده بود طوری که حتی سازمان ملل هم مجبور به بستن دفاتر کمک رسانی خود در غزه شد. یعنی انبارهای سازمان ملل که مملو بود از کالاهای اساسی، هم برای مصرف روزانه و هم برای بازسازی، به خاطر بسته شدن مرزها، تعطیل شدند. سیاست بلوکه کردن و تحریم غزه، همه ی امکانات رشد اقتصادی و ساختاری را نابود کرده است و همه ی آنچه از پیش هم وجود داشته بود را در هم کوبیده و به ورطه ی فروپاشی کشانده است. اگر تا امروز ما شاهد فاجعه ی بزرگ انسانی در غزه نیستیم، فقط به خاطر حفر دهها تونلی است که به سوی مصر و زیرزمین احداث شده اند و آنسوی مرز، در خاک مصر سر در می آورند. در این مورد اسرائیل فقط بین انگشت ها را دیده است و به عنوان اشغالگر مسئولیت ایجاد شرایط بهتر برای زندگی مردم سرزمین اشغالی را به عهده دارد. پس بی عملی اسرائیل و مسدود کردن مرزها موجب موقعیت ناهنجار کنونی شده است. از سوی دیگر، مصری ها هم از همه توان خود برای ایجاد وضعیت بهتر و کمک رسانی به اهالی غزه استفاده نکرده اند.


 

در چه حدی ادامه ی حمایت از حماس در مذهبی بودن آنها تعریف می شود؟


 

ـ به نظرم خیلی از فاکتورهایی که موجب شدند تا حماس به قدرت برسد هم چنان پابرجایند. اول مخالفت آنها با لیبرالیسم زیاد از حد جنبش فتح و پارلمان فلسطین. دولت محمود عباس و پارلمان فلسطین نه، توانسته اند شرایط زندگی بهتری برای مردم ایجاد کنند و نه چشم اندازی برای پایان اشغالگری اسرائیل به وجود آورده اند. علاوه بر این در بین مقامات جنبش فتح رشوه خواری و سوء استفاده از منابع مالی، موجب شده است که مردم کمتر به آنها دل ببندند و یا آنها را باور کنند. حماس برنده ی انتخابات شد، و امروز در حالی که این جنبش از بازوی نظامی پرقدرتی برخورداراست، امکان برنده شدن مجدد آنها در صورتی که انتخاباتی برگزار شود، ناممکن نیست. همه ی این موارد بُعد مذهبی حماس را نه تنها تقویت می کند که با اهمیت بودن شان را نشانه می رود. البته بدیهی است که تعدادی هم به این نتیجه رسیده اند که هزینه حمایت و پشتیبانی از حماس سنگین است. اما این که از نظر روانی این پشتیبانی تا کی ادامه دارد، همان طور که گفتم نیاز به زمان دارد. آنگاه معلوم می شود که مردم از حماس، فتح یا اسرائیل تنفر دارند.


 

به نظر شما آیا چشم انداز صلح بین اسرائیل و فلسطین، بدون حضور حماس در روند گفتگوهای صلح، امکان پذیر است؟


 

ـ نه. شرایط بحرانی امروز در صورتی که اسرائیل نیروهای خود را از غزه خارج کند و آتش بس جدیدی برقرار شود، آرام تر خواهد شد. اما در دراز مدت، بدون حضور حماس در روند گفتمان صلح، هر نوع قراردادی با فتح، به بیراهه ختم می شود. پرسش اساسی اکنون این است که تا اسرائیل و قدرت های حامی آن به این نتیجه برسند که باید حماس در روند گفتگوهای صلح شرکت داشته باشد، چقدر زمان باید بگذرد؟ به دهه ی ۱۹۸۰ بازگردیم و شرایطی که منتهی به شناسایی سازمان آزادی بخش فلسطین به عنوان طرف گفتگوهای صلح شد را به یاد آوریم. موقعیت امروز حماس دقیقا شبیه آن روزها است. سخنانی که ابراز می شود؛ (حماس تروریست است و با تروریست نباید گفتگو کرد) دقیقا رونوشت همان چیزی است که در مورد سازمان آزادی بخش فلسطین به رهبری زنده یاد یاسر عرفات بیان می شد. در این میان، محمود عباس هم نقش مصر آن روزها را بازی می کند.


 

تحولات درونی سیاسی اسرائیل هم یکی از فاکتورهای مهم در چگونگی روند صلح دارد. با این توصیف دورنمای ماه های آینده را چگونه می بینید؟


 

ـ اگر واقعا اسرائیل به این نتیجه برسد که با آنچه امروز می دهد موفقیت را به آغوش خواهد کشید، حتما دولت فعلی و حزب کارگر به رهبری باراک تقویت خواهند شد. در لشکرکشی سال ۲۰۰۶ به جنوب لبنان، اسرائیل شکست خورد و عملیات نظامی امروز شاید بتواند باور از دست رفته ی سربازان اسرائیلی را بازگرداند و نشان دهند که اسرائیل قدرت بلامنازع نظامی در منطقه است. در غیر اینصورت تصور می کنم که احزاب دست راستی افراطی در انتخابات آینده بیشتر کرسی های مجلس را اشغال خواهند کرد و به این ترتیب روند صلح مدام ضعیف تر خواهد شد و هواداران جنبش توقف بمباران ها در اسرائیل هم در سراشیبی سقوط قرار خواهند گرفت.

سوءتفاهم نشود. منظورم این نیست که دولت فعلی اسرائیل ایده آل است و هرآنچه می کند مورد تأیید من است. نه. من هم مثل شما از کشتار بی گناهان در غزه بیزارم و در تظاهرات ضد جنگ هم شرکت کردم، اما راست گراهای افراطی اسرائیل را هم به خوبی می شناسم. می دانم که اگر سر کار بیایند، موقعیت فلسطینی ها از همین هم که هست بدتر خواهد شد.


 

نقش آمریکا چه می شود؟ باراک اوباما به زودی بر اریکه ی قدرت خواهد نشست. آیا او سیاستی غیر از جورج بوش را دنبال خواهد کرد؟


 

ـ باید بیشتر صبر کرد، اما فکر نمی کنم که سیاست اوباما چندان تفاوتی با آنچه اکنون بوش انجام می دهد، داشته باشد. خیلی چیزها ممکن است رخ دهد و کسان زیادی هم ممکن است او را و سیاست آمریکا را در مقابل اسرائیل به آزمایش بگذارند. شاید شرایط امروز به نوعی فشار بر سیاست های اوباما باشد که او نتواند با ارائه ی مشی جدیدی اسرائیل را آسیب پذیر کند، البته از طرف اسرائیل نگرانی چندانی نسبت به سیاست آینده ی اوباما مشاهده نمی شود، چرا که گزینه های او برای وزارت امور خارجه و دفاع، نشان از هواداری دولت او از اسرائیل است.


 

فکر می کنید که آمریکا بتواند حماس را از موشک پرانی باز دارد  و اسرائیل را از عملیات تلافی جویانه؟


 

ـ نه. اما هیچ کس دیگری غیر از آمریکا هم نمی تواند بر مقامات اسرائیل فشار وارد کند. کمک های اقتصادی و نظامی آمریکا به اسرائیل نقش مهمی در کرنش های اسرائیل و سیاست های آنها دارد. اگر این کمک ها کم شود یا متوقف گردد، مطمئن باشید که اسرائیل سیاست امروزین خود را عوض خواهد کرد و در مقابل فلسطینی ها با موضع دیگری برخورد خواهد کرد.


 

سپاسگزارم که با حوصله به پرسش های من پاسخ دادید.