شهروند ۱۲۶۱ ـ پنجشنبه ۲۴ دسامبر ۲۰۰۹
نوشته: کاریل چرچیل
یادداشت:
نمایشنامه ده دقیقه ای “هفت کودک یهودی” جوابیه ای است که کاریل چرچیل، نمایشنامه نویس برجسته انگلیسی در مورد شرایط دردناک غزه در زمان بمباران های اسرائیل در ژانویه ۲۰۰۹ نوشته است. این نمایشنامه برای اولین بار در فوریه ۲۰۰۹ در تئاتر رویال کورت لندن که گردانندگان و بازیگرانش اکثرا یهودی هستند، به روی صحنه آمد و سپس به چاپ رسید.

کاریل چرچیل ۷۰ سال تاریخ یهودیان را از زمان قتل عام یهودیان توسط نازی ها تا واقعه اشغال غزه توسط ارتش اسرائیل در فرم مکالمه و آموزش دهی بزرگسالان به کودکان یهودی به تصویر می کشد. یهودیانی که خود قربانی هولوکاست بودند، حال خود در قالب حکومت اسرائیل، فلسطینیان را قربانی می کنند. پدران و مادران، از طیف اندیشگی گوناگونی به گفتگو می نشینند که چگونه تاریخ خود و حوادثی را که با آن مواجه بوده اند، به کودکان دختری خود منتقل کنند.

نمایشنامه از هفت قطعه کوتاه شعرگونه تشکیل شده است و هر قطعه فشرده شده تاریخ ویژه و معینی از یهودیانی است که از آلمان به فلسطین مهاجرت کرده و کشور اسرائیل را بنیان نهاده اند. این تاریخ ۷۰ ساله شامل دوران هولوکاست، مهاجرت یهودیان به فلسطین و تاسیس کشور اسرائیل، اخراج اعراب فلسطینی توسط اسرائیلیان از سرزمینشان، آغاز جنگ اعراب و اسرائیل، نزاع دو ملت بر سر “آب”، خیزش و مبارزه و مقاومت مردم فلسطین و حملات انتحاری جوانان عرب در بمب گذاری ها، راکت اندازی های حماس، اشغال غزه و قتل عام مردمش توسط اسرائیل در ژانویه ۲۰۰۹ است.

نمایشنامه مورد انتقاد شدید راست گرایان اسرائیل قرار گرفت و کاریل چرچیل به نویسنده ای “ضد یهود” متهم شد. کاریل چرچیل در جوابیه ای تذکر داد که” برچسب “ضد یهود” زدن به هر کسی که از اسرائیل انتقاد می کند، یک “تاکتیک همیشگی” توسط آنان بوده است. نمایشنامه “هفت کودک یهودی” درباره تشریح خشونت به کودکانی است که در صحنه های آغازین، توسط نازی ها بر کودکان یهودی اعمال شده و در پایان این تعرض به خشونت یهودیان علیه مردم فلسطین تبدیل می شود.”

کاریل چرچیل در سپتامبر ۱۹۳۸ در لندن به دنیا آمده است. وی که از تئاتر حماسی برتولت برشت تاثیر پذیرفته است، در نمایشنامه های سیاسی خود به موضوعاتی با مایه های فمینیستی و تحلیل خشونت و قدرت می پردازد. شیوه های آزمایشی در فرم و ساختار اجرایی نمایشنامه هایش او را نمایشنامه نویسی پست مدرن معرفی کرده است.

از نمایشنامه های مهم او می توان “در آسمان هفتم”، “این یک صندلی است”، “خیلی دور”، و “آیا آنقدر مست هستی که بگویی دوستت دارم؟” را نام برد.


***

در این نمایشنامه هیچ کودکی ظاهر نمی شود. شخصیت ها همه بزرگسال هستند. پدران و مادرانند. و ـ اگر تمایل داشته باشید ـ بستگان آن کودکان می توانند باشند. جملات بین شخصیت ها می توانند به هر گونه ای تقسیم بشوند. شخصیت ها در این صحنه های کوتاه مرتبا عوض می شوند و همان آدمهای قبلی نیستند. زمان نیز در هر صحنه ای تغییر می کند و حضور کودک در هر اپیزودی مربوط است به زمان ویژه و متفاوت رخداد حادثه. این نمایشنامه می تواند به وسیله بازیگران مختلف و متعددی اجرا بشود.


(۱)

بهش بگو این فقط یه بازیه

بهش بگو این یه مسئله جدیه

اما نترسونش

بهش نگو که اونو خواهند کشت

بهش بگو که این مهمه که ساکت بمونه

بهش بگو که اگه دختر خوبی باشه بهش کیک داده می شه

بهش بگو یه جوری چمباتمه بزنه که انگار تو رختخواب خوابیده

اما بهش بگو آواز نخونه

بهش بگو بیرون نیاد

بهش بگو حتا اگه صدای دادو فریاد بشنوه از جاش جم نخوره

نترسونش

بهش بگو بیرون نیاد حتا اگه برای یه مدت طولانی هیچ صدایی رو نشنوه

بهش بگو ما میایم و پیداش می کنیم

بهش بگو ما در تمام مدت اینجا خواهیم بود

درباره اون مردها چیزایی بهش بگو

بهش بگو که اونا توی این بازی خیلی بدند

بهش بگواین یه قصه س

بهش بگو اونا یه روزی میرن

بهش بگو اگه ساکت بمونه و جم نخوره می تونه اونا رو یه جوری وادار به رفتن بکنه

با سحر و جادو

نه با آواز خوندن


(۲)

بهش بگو این یه عکسه از مادر بزرگش و من و دائی ش

بهش بگو که دائی ش مرده

بهش نگو که اونا کشته شدن

بهش بگو که اونا کشته شدن

اونو نترسون

بهش بگو که مادر بزرگش زن باهوشی بود

بهش نگو که اونا چیکار کردن

بهش بگو که اون زن شجاعی بود

بهش بگو که اون بهم یاد داد چه جوری کیک بپزم

بهش نگو که اونا چیکار کردن

یه چیزایی بهش بگو

وقتی که اون بزرگتر شد چیزای بیشتری بهش بگو

بهش بگو که آدمایی بودن که از یهودیا نفرت داشتن

بهش نگو

بهش بگو حالا دیگه تموم شده

بهش بگو که هنوز آدمایی پیدا میشن که از یهودیا نفرت دارن

بهش بگو که آدمایی هستن که یهودیا رو دوست دارن

هیچی درباره یهودی بودن و یهودی نبودن بهش نگو

وقتی بزرگتر شد چیزای بیشتری بهش بگو

وقتی بزرگتر شد تعدادشون رو بهش بگو

بهش بگو که این حادثه قبل از اینکه اون به دنیا بیاد اتفاق افتاد و دیگه خطری اونو تهدید نمی کنه

بهش نگو که دیگه خطری وجود نداره

بهش بگو که ما دوستش داریم

بهش بگو چه مرده چه زنده فامیل هاش همه دوستش دارن

بهش بگو که مادر بزرگش خیلی بهش افتخار می کنه


(۳)

بهش نگو که ما داریم برای همیشه میریم

بهش بگو که اون میتونه برای دوستاش نامه بنویسه، بهش بگو که دوستاش امکان داره بتونن بدیدنش بیان

بهش بگو که اونجا هواش آفتابیه

بهش بگو ما داریم میریم به وطنمون

بهش بگو که این سرزمینیه که خدا بهمون هدیه داده

اینو با مذهب قاطی نکن

بهش بگو که جد پدر بزرگ پدر بزرگ پدر بزرگ پدری ش، جد اندر جدش اونجا زندگی می کردن

بهش نگو که اون از اونجا رونده شده

بهش بگو، حتمن بهش بگو، بهش بگو که همه رونده شدن و اونجا خونه ماست و منتظر ماست

بهش نگو که اون متعلق به اینجا نیست

بهش بگو که صد البته اینجا رو دوست داره اما اونجا روخیلی بیشتر دوست خواهد داشت

بهش بگو که این یه سفر پر ماجراس

بهش بگو هیچکس مسخره ش نخواهد کرد

بهش بگو که اون دوستای تازه پیدا خواهد کرد

بهش بگو که می تونه اسباب بازیاشو با خودش ببره

بهش نگو که می تونه همه اسباب بازی هاشو با خودش ببره

بهش بگو که اون یه دختر منحصر به فرده

درباره اورشلیم باهاش حرف بزن


(۴)

بهش نگو که اونا کی هستن

چیزایی رو بهش بگو

بهش بگو که اونا بدوی و صحرانشین هستن، که اونا مرتب در حال کوچن

درباره شترهای توی بیابون و درخت های خرما باهاش حرف بزن

بهش بگو که اونا توی چادر زندگی می کنن

بهش بگو اینجا خونه اینا نبوده

باهاش در مورد خونه حرف نزن، درباره اینکه خونه ش هست یا نیست، بهش بگو که اونا دارن از اینجا می رن

بهش نگو که اونا ازش خوششون نمیاد

بهش بگو که مراقب باشه

بهش نگو که قبلا چه کسایی توی این خونه زندگی می کردن

اما نه بهش نگو که جد پدر پدر بزرگش قبلا توی این خونه زندگی می کرده

نه بهش نگو که عربها قبلا توی اتاق خوابش می خوابیدن

بهش بگو که بهشون بیحرمتی نکنه

بهش بگو که نترسه

 


 

بهش نگو که اون نمی تونه با اون بچه ها بازی کنه

بهش نگو که میتونه اونا رو به خونه دعوت کنه

بهش بگو که اونا دوستا و قوم و خویش های زیادی دارن

بهش بگو که اونا این دورو ورا صاحب کیلومترها زمین از خودشون هستن

بهش دوباره بگو که اینجا سرزمین موعود ماست

بهش نگو که اونا گفتن این سرزمین یه سرزمین بدون مردم بوده

بهش نگو که اگه من اینو می دونستم به اینجا نمی اومدم

بهش بگو ممکنه ما بتونیم زندگیمونو با هم دیگه قسمت کنیم

اینو بهش نگو


(۵)

بهش بگو ما پیروز شدیم

بهش بگو برادرش یه قهرمانه

بهش بگو که ارتش شون چقدر بزرگه

بهش بگو ما اونا رو به اصل خودشون برگردوندیم

بهش بگو ما جنگجو هستیم

بهش بگو ما سرزمین جدید رو صاحب شدیم


(۶)

بهش نگو

مسئله مربوط به استخر آب رو بهش نگو

بهش بگو این آب خودمونه، این حق مسلم ماست

بهش بگو که این آب برا مزرعه هاشون نیست

هیچی درباره آب بهش نگو

درباره اون بولدوزر هیچی بهش نگو

بهش نگو که به بولدوزر نگاه نکنه

بهش نگو که بولدوزر اون خونه رو خراب کرد

بهش بگو دارن اینجا رو بازسازی می کنن

هیچی درباره بولدوزر ها بهش نگو

درباره صف های بازرسی چیزی بهش نگو

بهش بگو که ما فورا اونجا خواهیم بود

وقتی که نمی پرسه تو هم هیچی بهش نگو

بهش نگو که اون پسر تیر خورد

هیچی رو بهش نگو

بهش بگو ما داریم مزارع جدیدی در بیابان برای کشت و زرع درست می کنیم

درباره درخت های زیتون چیزی بهش نگو

بهش بگو ما داریم وسط بیابون برهوت شهرهای جدیدی رو احداث می کنیم

بهش نگو که اونا سنگ پرتاب می کنن

بهش بگو که اونا قدرت مقابله با تانک ها رو ندارن

اینو بهش نگو

بهش نگو که اونا تو کافه ها بمب منفجر می کنن

بهش بگو، بهش بگو که اونا تو کافه ها بمب منفجر می کنن

بهش بگو که مراقب باشه

نترسونش

بهش بگو ما دیوارو احتیاج داریم که خودمون رو حفظ کنیم

بهش بگو اونا می خوان مارو به داخل دریا برونن

بهش بگو اونا اینکارو نمی کنن

بهش بگو اونا می خوان ما رو به داخل دریا برونن

بهش بگو که ما خیلی بیشتر از اونا رو می کشیم

بهش اینو نگو

اینو بهش بگو

بهش بگو ما قوی تر هستیم

بهش بگو این حق ماست

بهش بگو که اونا بجز خشونت هیچ چیز دیگه ای نمی فهمن

بهش بگو ما صلح می خواهیم

بهش بگو ما داریم می ریم شنا کنیم


(۷)

بهش بگو که اون نمی تونه اخبار رو نگاه کنه

بهش بگو که اون می تونه کارتون تماشا کنه

بهش بگو که اون می تونه تا دیر وقت بیدار بمونه و سریال تلویزیونی “دوستان/Friends ” رو تماشا کنه.

بهش بگو که اونا دارن با راکت حمله می کنن

نترسونش

بهش بگو که فقط تعداد کمی از ما کشته شدن

بهش بگو که ارتش برای دفاع ما اومده

بهش نگو که پسر عموش از رفتن به ارتش خودداری کرده

بهش نگو که چند نفر از اونا کشته شدن

بهش بگو که سربازای حماس کشته شدن

بهش بگو که اونا تروریست هستن

بهش بگو که اونا کثافتن

اینکار رو نکن

درباره قوم و خویشای دخترهایی که مردن چیزی نگو

بهش بگو که تو نمی تونی به چیزهایی که تو تلویزیون نشون می دن اعتماد کنی

بهش بگو که ما بچه کوچولوها رو اشتباهی کشتیم

هیچی درباره ارتش بهش نگو

بهش بگو، درباره ارتش بهش بگو، بهش بگو که به ارتش افتخار کنه. درباره قوم و خویشای دخترهایی که مردن بهش بگو، اسمشونو بهش بگو چرا که نه، بهش بگو وقتی که همه دنیا می دونن چرا اون نباید بدونه؟ بهش بگو بچه کوچولوهای زیادی مردن، اون بچه کوچولوهای مرده رو به چشم خودش دیده؟ بهش بگو که اون کاری نکرده که ازش شرمسار باشه. بهش بگو که اونا خودشون این بلا رو سر خودشون در آوردن. بهش بگو اونا می خوان بچه هاشون کشته بشن که مردم براشون دلسوزی کنن. بهش بگو من اصلا دلم براشون نمی سوزه، بهش بگو که اصلا دلش براشون نسوزه، بهش بگو این ما هستیم که مردم باید دلشون برامون بسوزه، بهش بگو اونا نمی تونن درباره درد و رنج چیزی به ما بگن. بهش بگو ما الان مشت آهنین هستیم. بهش بگو این غبار جنگه، بهش بگو تا امنیت ما تضمین نشه ما دست از کشتن اونا بر نمی داریم، بهش بگو من وقتیکه جسد پلیس های مرده رودیدم خندیدم، بهش بگو که اونایی که الان توی اون خونه های خراب شده زندگی می کنن یه مشت حیوونن، بهش بگو من اصلا برام مهم نیست که اونا از صفحه روزگار محو بشن، تنها چیز اینه که دنیا ازمون متنفر می شه، بهش بگو برام مهم نیست اگه همه دنیا ازمون متنفر بشن، بهش بگو ما حتا آدمهای متنفر بهتری هستیم، بهش بگو ما ملت برگزیده ای هستیم، بهش بگو من وقتی به یکی از بچه هاشون که غرق خونه نگاه می کنم، فکر می کنی چه حسی بهم دست می ده؟ بهش بگو همه خوشحالی من اینه که این بچه اون نیست.

اینو بهش نگو.

بهش بگو ما دوستش داریم.

نترسونش.

———


حق و حقوق اجرای نمایشنامه

کسانی که علاقمند به روخوانی و یا اجرای نمایشنامه هستند می توانند با نماینده نویسنده تماس بگیرند و پروانه اجرای آنرا بدون پرداخت هزینه ای دریافت کنند. عایدی نمایش که به صورت هدیه یا اعانه پرداخت می شود، به منظور کمک پزشکی به فلسطینیانMedical Aid for Palestinians (MAP) به آدرس الکترونیکی info@map-uk.org فرستاده خواهد شد.

Author’s agent: Casarotto Ramsay and Associates Ltd, Waverley House, 7-12 Noel Street, London W1F 8GQ,

Fax: =44(0) 20 7287 9128

E-mail: Agents@casarotto.co.uk

SEVEN JEWISH CHILDREN Copyright@ Caryl Churchill 2009

The play can be read or performed anywhere, by any number of people. Anyone who wishes to do it should contact the author’s agent (details below), who will license performances free of charge provided that no admission fee is charged and that a collection is taken at each performance for Medical Aid for Palestinians (MAP), 33a Islington Park Street, London

N1 1QB, tel +44 (0)20 7226 4114, e-mail info@map-uk.org,

web www.map-uk.org

Author’s agent: Casarotto Ramsay and Associates Ltd,

Waverley House, 7-12 Noel Street, London W1F 8GQ,

Fax +44 (0)20 7287 9128,

e-mail agents@casarotto.co.uk