قاسم قصیر

مذاکرات غیرمستقیم فرمانده سپاه پاسداران و فرمانده آمریکایی در عراق

مقدمه مترجم

به همان نسبت که لشکرکشی آمریکا و اشغال عراق تأثیرات مثبت و منفی برای مجموعه دولت ها، احزاب و شخصیت های سیاسی، در عراق داشت، اکنون که آمریکا با شکست روبرو شده و مجبور است خاک عراق را ترک گوید، به همان نسبت این خروج تأثیرات مثبت و منفی به مراتب بیشتری بر اوضاع عمومی منطقه خواهد داشت.

اشغال عراق در درجه اول بیشترین منافع را برای خود آمریکائی ها داشت. آمریکا با طرح خاورمیانه بزرگ در نظر داشت به غیر از عراق، ایران و سوریه را نیز به اشغال درآورد و با کنترل کامل خاورمیانه بتواند بر بحران اقتصادی که می دانستند در حال ظهور است، غلبه کنند. اما مقاومت ملی در عراق طرح آمریکا را با شکست روبرو کرد و به قول جوزف استیگلیتز، سه تریلیون دلار روی دست آمریکا گذاشت و بحران وحشتناکی را بر جامعه آمریکا تحمیل کرد. (۱)

اما دو دولت ایران و اسرائیل از این میان، از سقوط صدام سود بردند. اسرائیل که همیشه از طرف جبهه شرقی خود احساس ناامنی می کرد و با سقوط صدام و درهم پاشی دولت هشتاد ساله عراق، خیالش راحت شد. ایران نیز همراه با سقوط صدام ۹۰% مجلس حکومتی زمان پل بریمر را به خود اختصاص داد و به زودی با ایجاد احزاب و سازمان های گوناگون، کنترل جامعه مدنی، تجارت و بسیاری امورات عراق را به دست گرفت و امروز به مثابه شریکی قدرتمند با دولت عراق حضور دارد، در صورتی که آمریکا با همه ضرر و زیان های نظامی، اقتصادی و شکست اخلاقی و سیاسی باید دست خالی عراق را ترک کند. تهدیدهای آمریکا، علم کردن ترور سفیر عربستان و یا اتمی شدن ایران و موج تبلیغات گسترده و تهدید به تحریم ها را باید از این منظر دید.

ژنرال پترائوس و سردار سلیمانی در عراق مذاکره کردند

کمتر از دو ماه تا خروج آمریکائی ها از عراق مانده، این مرحله خطرناکی ست که امیدواریم به سلامت از سر بگذرانیم. مقاله ای که ترجمه و خدمتتان ارائه می شود، به این مسئله می پردازد.        

***

 دیپلمات های ایرانی در بیروت بر این باورند که فشارهای آمریکا و کشورهای وابسته، به این علت است که آمریکائی ها موفق نشدند در عراق بمانند و یا تعدادی نیرو در عراق نگهدارند با این شرط که آنان مصونیت سیاسی داشته باشند. دولت عراق هیچیک از شرایط پیشنهادی آمریکا را نپذیرفت. همین دیپلمات ها پیش بینی می کنند که این فشارهای دیپلماتیک، سیاسی و امنیتی ادامه پیدا خواهد کرد با این هدف که ایران را مجبور به مذاکره و توافقاتی در مورد دوره بعد از خروج سربازان آمریکائی از عراق و افغانستان بنمایند، مذاکرات و توافقاتی در مورد، اثراتی که در کل منطقه به وجود خواهد آمد.

همین منابع اظهار داشتند که میان دو فرمانده گردان قدس وابسته به سپاه پاسداران، یعنی قاسم سلیمانی از یکطرف و ژنرال پترایوس فرمانده ارتش آمریکا در عراق، مذاکراتی وجود داشته و امروز نیز میان آن دو مذاکرات ادامه دارد تا بتوانند در مورد آینده عراق و افغانستان، مذاکرات خود را تکمیل کنند.

هنگامی که جنگ در عراق به اوج خود رسیده بود، ژنرال پترایوس مایل بود تا به طور مستقیم با قاسم سلیمانی بر سر رتق و فتق امور جنگی در عراق مذاکره کرده و به توافقاتی برسد، اما مسئولان دولتی ایران هیچگاه نپذیرفتند و خواستار آن بودند که آمریکائی ها مسائل و نظرات خود را از طریق سفیر ایران در بغداد مطرح کنند.(۲)

بر اساس اطلاعات به دست آمده، قاسم سلیمانی نظارت خود را در مورد بعضی مسائل مشترک میان آن دو در مورد عراق از طریق اس ـ ام ـ اس، برای پترایوس می فرستاد.

منابع دیپلماتیک اظهار می دارند که در جریان آخرین مذاکراتی که میان ایران و شش کشور اروپائی و آمریکا در مورد مسئله انرژی هسته ای ایران در ژنو جریان داشت، ویلیام برنز نماینده آمریکا نُه بار از جلیلی درخواست ملاقات خصوصی کرد، اما جلیلی نپذیرفت. خانم اشتون نیز بیش از یکبار از جلیلی خواست تا با ویلیام برنز مذاکره خصوصی داشته باشد که پذیرفته نشد.

در تمام کوشش هائی که آمریکائی ها برای مذاکره ابراز می داشتند، هدف اصلی مسئله عراق بود. آنان فکر می کردند ایران می تواند دولت عراق را وادارد تا به بقاء سربازان آمریکائی و با پذیرش مصونیت سیاسی، توافق کند، اما موفقیتی به دست نیاوردند و این به معنای موفقیت استراتژیکی ایران در عراق بود. پس از اینکه آمریکا موفق نشد با ایرانی ها مذاکرات مستقیم داشته باشد و یا اینکه بتوانند سربازانش را در عراق همراه با مصونیت سیاسی نگهدارد، فشار بر ایران و سوریه افزایش یافت. اتهام ترور سفیر عربستان، سپس طرح مسئله هسته ای ایران با اتهامات تازه، انواع فشارهای اتحادیه اروپا و کشورهای وابسته به آمریکا، بر ایران و بویژه بر سوریه با هدف تغییر رژیم بشار اسد، همه با این قصد انجام می گیرد تا اگر بتوانند تا قبل از پایان سال با تغییر رژیم در سوریه معادلات تازه ای را در منطقه حاکم گردانند.

اما بشار اسد تا کنون توانسته است با کمک ایران، عراق، روسیه و چین در برابر مشکلات ایستادگی کند و از طرفی پیشنهاد کشورهای عربی را نیز برای حل مسئله سوریه پذیرفت که موجب چند دستگی در میان نیروهای مخالفت خارج کشور سوریه و هم چنین خشم آمریکائی ها شد. دولت آمریکا به سفرای خود در کشورهای عربی خاورمیانه و اروپا اطلاع داده تا از نیروهای اپوزیسیون خارج کشور دولت سوریه حمایت کنند و امکانات مذاکره با رهبران آنها را در جهت تایید آنها فراهم آورند. اکنون دولت قطر در رأس کشورهایی است که در مبارزه علیه بشار اسد بسیار فعالند. این سیاست دولت آمریکا در لبنان هم ادامه یافته. در لبنان از طریق طرح مسئله پناهندگان سیاسی سوریه و بسیج آنان علیه دولت سوریه، دولت آمریکا می کوشد فشار را بر دولت سوریه از هر طرف تشدید کند. دولت لبنان تا کنون اجازه فعالیت به مخالفان دولت سوریه نداده است.

 

آنچه که اکنون در منطقه می گذرد مبارزه ای بسیار سرسختانه بر سر آینده منطقه است. پس از اینکه آمریکا در عراق با شکست روبرو شد، اگر موفق به اشغال سوریه و سپس لبنان شود، پس از آن می تواند از موضع قدرت با ایران وارد مذاکره شود.

بر اساس ارزیابی های موجود اوضاع به نفع آمریکائی ها نخواهد بود، زیرا کل منطقه در حال تغییر و تحول است و از منظر استراتژیک اتفاقاتی می افتد که کمتر کسانی روی آن حساب می کنند، بویژه این مسئله در مورد کشورهایی صادق است که برای تغییر رژیم در سوریه، به قطر دل بسته اند.

صاحب نظران باور دارند که فشارها در چند هفته آینده بر سوریه افزایش خواهد یافت و هر چقدر هم سوریه در طی این چند هفته امتیاز بدهد، از فشارها کم نخواهد شد. بر این اساس چین، روسیه و ایران باور دارند که در طی این مدت دولت سوریه باید به یک سری پیشنهادات و رفرم های سیاسی دست بزند تا بتواند از ضربات موجود آسیب نبیند و بهتر است که شخص بشار اسد فعالیت های سیاسی و یا پیشنهادها را خود شروع کند.

۱۴ نوامبر ۲۰۱۱

پانویس ها:

۱ـ برای این که روشن شود مقاومت ملی در عراق چه ضرباتی بر ارتش آمریکا وارد می کرد به گزارش لی همیلتون و بیکر در گوگل مراجعه کنید. بعضی روزها در سراسر عراق تا یکهزار مورد به آمریکائی ها حمله می کردند و رابرت گیت که در آن زمان عضو هیئت مذکور بود، در کنگره گزارش داد که “پیروزی برای ما در عراق به هیچ عنوان به دست نخواهد آمد و بهتر است هر چه زودتر عراق را ترک کنیم”. همه می دانیم که آمریکا و هم پیمانانش با چهار صد هزار نیرو، ده ها هزار تانک، نفربر، هلی کوپتر و خلاصه میلیتاریسم غول پیکر آمریکا با تمام امکاناتش در عراق حضور داشت، با وجود این به نظر نمی رسد آمریکا وارد جنگ دیگری در خاورمیانه شود، بویژه در مورد ایران باید گفت که امکانات جنگ های منظم و چریکی ایران ده ها برابر بیشتر از نیروهای منظم و چریکی صدام حسین است.

۲ـ آمریکا پس از ناامید شدن از مذاکره با سلیمانی تصمیم گرفت او را برباید، اما علیرغم اطلاعات دقیق جاسوسان، شبی که به کنسولگری ایران در اربیل حمله کردند تا او را دستگیر کنند، سلیمانی در منزل جلال طالبانی شام خورده و به ایران رفته بود، پترایوس در آنجا پی برد که کردها بیشتر به ایران وفادارند تا به آمریکا.

 

* اصل این مقاله در سایت thirdpower.org  منتشر شده است.

 

* احمد مزارعی، نویسنده و مترجم و همکار شهروند، بیشتر در زمینه ی ترجمه ی مقالات درباره ی خاورمیانه و ایران بویژه از روزنامه ها و سایت های عرب زبان فعالیت دارد.