دامنه ناراضیان رژیم هر روز گسترده تر می شود. جماعتی که به ملاحظاتی حاضر به اعتراض علنی به حکومت نبود دچار ریزش شده است. با اینکه همچنان هزینه ی حضور علنی در خیابان ها و حتی بالای بام ها بالاست، و هموطنان ما با جان و جهان مادی و معنوی شان به جنگ دیکتاتوری می روند، اما حالا دیگر آن فضای ترس و وحشتی که حکومت در مردم به وجود آورده بود، شکسته شده است. رژیم تهران خوب است از رژیم های مشابه خود در مصر و تونس و حالا لیبی درس بگیرد، و بداند که با به خیابان کشاندن مزدوران و مأموران گوش به فرمان دیکتاتوری نمی توان مبارزات آزادیخواهانه ی مردم را مانع شد.

خامنه ای و احمدی نژاد که هر روز در صدا و سیما و روزنامه های حکومتی فریاد حمایت از حرکت های مردمی در مصر و تونس و لیبی و بحرین و یمن و جاهای دیگر سر می دهند، خوب است به این چراغ روا به خانه و حرام به مسجد هم توجهی کنند و مبارزات شبانه روزی مردم ایران را ببینند و بدانند که دیکتاتورهای تهران و تونس و مصر و جاهای دیگر همه دیکتاتوراند، و بانگ بلند مرگ بر دیکتاتور در تهران مربوط به مصر و لیبی و جاهای دیگر نیست.

داشتم از دامنه ی پشتیبانی مردمی از تظاهرات این سه شنبه در تهران و شهرهای دیگر می گفتم. بویژه این حادثه ی مهم مردم محور در تهران از شهرهای دیگر قابل مشاهده تر بود. ماجرا مربوط به شایعات و خبرهای شفاهی نیست، خوشبختانه جوانان از این لحظات فیلم و عکس گرفته اند و هم اکنون در یوتیوب و جاهای دیگر هست. هنگام که جوانان و تظاهر کنندگان در جای جای خیابان ها و میدان های تهران با شجاعت و قهرمانی کم مانندی دست به تظاهرات و شعاردهی علیه رژیم می زدند، مردم در حال رانندگی که شاهد هجوم وحشیانه ی بسیجی ها و مزدوران و مأموران رژیم به تظاهرکنندگان بودند، با به صدا در آوردن بوق اتوموبیل ها رسماً و علناً از آنان پشتیبانی کردند، و دامنه ی حمایت به حدی گسترش یافت که مزدوران حکومتی این بار به جای یورش به تظاهرکنندگان به رانندگان اتومبیل ها حمله می کنند، و از آنجا که آنها حاضر به اجرای دستور آنان مبنی بر بوق نزدن نمی شوند، شیشه های ده ها ـ اگر نگویم صدها ـ اتوموبیل را می شکنند. زیبایی حرکت مردمی در آنجاست که رانندگان با وجود شیشه های شکسته ی اتوموبیل هایشان هم چنان به بوق زدن در حمایت از تظاهرکنندگان ادامه می دهند. این یک نمونه دارای استناد از حمایت مردم از تظاهرکنندگان است. تجربه های بسیار دیگری هم بوده است که جوانان آنها را در وبلاگ ها و سایت های خبر نقل کرده اند. از جمله اینکه در محله هایی که مأموران رژیم پس از پراکنده کردن تظاهرکنندگان آنها را در کوچه و خیابان تعقیب می کرده اند تا دستگیر کنند و یا زیر مشت و لگد و باتوم بگیرند، مردم در خانه هایشان را به روی آنان باز می کردند و سپس حاضر به گشودن در برای مزدوران نمی شده اند. یک مورد دوستی تعریف می کرد که بسیجی های ساندیس خور پس از ورود چند دختر و پسر به خانه ای مدت ها بر در خانه می کوبیده اند و حتی دست به تیراندازی هوایی زده اند، اما صاحبان خانه از گشودن در تا مدت ها خودداری می کنند و هنگام که مزدوران در خانه را می شکنند و وارد می شوند صاحبان خانه با درایت ستودنی بچه های پناه آورده به خانه شان را از پشت بام فرار داده بودند و خود نیز از همانجا بیرون رفته و از کوچه ی مقابل به خانه برگشته و به مزدوران حکومتی به دلیل شکستن در خانه شان اعتراض کرده بودند و در پاسخ به پرسش مأموران و بازجویان که اگر آنها خانه نبودند چه کسی در را گشوده است گفته اند که لابد یکی از همان جوانان از دیوار پریده و در را گشوده و دوستانش را پناه داده است. این موردها هر روز دارد دامنه بیشتر و مردمی تری پیدا می کند. مردم دیگر حاضر نیستند شاهد کتک خوردن و زخمی شدن دختران و پسران شجاع ایرانی شرکت کننده در تظاهرات علیه حکومت باشند. اگر این حمایت های مردمی دامنه ی بیشتر و بهتری پیدا کند بی گمان به عقب نشینی بیشتر مزدوران و ساندیس خورهای حکومتی خواهد انجامید. تنها در صورت حمایت گسترده ی مردمی است که جنبش آزادیخواهی ایران امروز به سر منزل مقصود خواهد رسید. ایرانیان چاره ای غیر آنکه برای آزادی و آبادی ایران در برابر دیکتاتوری همدل و هم رأی باشند و به مبارزات علنی و گسترده علیه حکومت بپردازند ندارند. ایرانیان درون و بیرون کشور نباید اجازه دهند رژیم با ترفندهای تهدید و تشویق و تطمیع همزمان از دامنه ی مبارزات آزادیخواهانه بکاهد.

به امید آزادی و آبادی ایران.