شرم و حیا بین زنان و مردان کشور ما، روزی از بین رفت که حافظ این بیت تحریک آمیز را سرود: از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر/ یادگاری که در این گنبد دوار بماند.

و البته اگر همان روز امیر مبارزالدین، حاکم وقت شیراز، توی دهن او زده بود و با پس گردنی وادارش کرده بود حرفش را پس بگیرد و بگوید از صدای سخن عشق ندیدم بدتر، یادگاری که در این مرز گهربار بماند، کار به اینجا نمی کشید که امروز روزی به نام “روز عشاق” داشته باشیم و مردم در روز روشن بی شرمانه از این مغازه به آن مغازه بروند تا برای شخصی که دوستش دارند هدیه بخرند!

و آدم حیرت می کند که مرد مبارزی چون امیرمبارزالدین، چرا در این مورد کوتاهی کرده و به وظیفه قانونی خود عمل نکرده است؟

حاکمی که اگر سر نماز بود و فراشان حکومت شخصی را می آوردند و می گفتند قربان این بابا  مفسد فی الارضه، نمازش را می شکست و سر یارو را می برید، چنین آدمی چرا جلوی حافظ را نگرفته تا هرچه از دهانش در می آید نگوید و جوان های صدها سال بعد را به انحراف نکشاند؟

می دانید که روز والنتاین که در ایران به روز عشاق معروف است، روزی است که در تمام دنیا مردم به عزیزانشان اظهار عشق می کنند و برای کسانی که دوست دارند هدیه می خرند. چند سالی ست که در چنین روزی در خیابان های ایران نیز، به جای جملاتی نظیر مردشور ریختت را ببرد، یا خفه شو عوضی نامرد، جمله دوستت دارم کم و بیش، به گوش می رسد.

کار این بیماری واگیردار به جایی رسیده بود که در سال های اخیر، حتی مقامات مملکتی با آنهمه ابهت و عظمتی که دارند نیز ناچار شده بودند به زن خودشان بگویند دوست دارم و می دانید که برای یک مقام سطح بالا بر زبان آوردن چنین جملاتی زیبنده نیست! اگر معشوقه آدم باشد یک چیزی، اما یک مرد پس از عمری آبروداری و کسب مقام و منزلت چنین حرف هایی به زن خودش بزند، واقعاً خجالت و جای حرف و بحث دارد!

به گزارش سایت های خبری، امسال دولت یکماه مانده به روز والنتاین، تصمیم به برخورد با این ناهنجاری اجتماعی گرفت و طی هشداری به چاپخانه داران، انتشار هرگونه کارت و پوستر با تصاویر قلب، گل رز قرمز و تصاویر مشابه را ممنوع اعلام کرد.

اتحادیه صنف چاپخانه داران نیز به چاپخانه های تحت پوشش خود تذکر داده و تهدید کرده است که اگر هرگونه اطلاع رسانی در مورد روز والنتاین انجام دهند، از سوی مراجع ذیصلاح با آنها برخورد قانونی خواهد شد.

پیشنهاد شده است روز عشاق، روز اموات نامگذاری شود و مردم پولی را که می خواهند صرف خرید گل و عطر و ادکلن و کفش و لباس برای عزیزانشان کنند، صرف خرید  قبر وکفن و تابوت برای عزیزان خود کنند. بالاخره همه یکروزی می میرند و چه بهترکه همه جلو جلو به فکر تامین آتیه خود باشند!

وزیر خارجه هوشیار…

روزی که هشیار زیباری را به وزارت امور خارجه عراق انتخاب کردند، من به هرکس که رسیدم گفتم اگر این آدم، آدم هوشیاری نبود به وزارت امور خارجه عراق انتخاب نمی شد، می توانید بروید از کسانی که آنروز هم صحبت من بوده اند بپرسید!

سایت پیک ایران به نقل از دادنا نوشته است که در سفر اخیر آقای صالحی سرپرست وزارت امورخارجه به عراق، وقتی که آقای صالحی می خواسته است با آقای هشیار زیباری دست بدهد، آقای زیباری گفته است من با شما دست نمی دهم چون ممکن است ظرف چند ساعتی که توی راه بوده اید، الرئیس احمدی نجاد شما را برکنارکرده باشد.

ناظران می گویند اگر آقای متکی وزیر سابق وزارت امورخارجه هم اینقدر هوشیاری داشت که قبل از دست دادن با رئیس جمهور سنگال تلفن کند به آقای احمدی نژاد و بپرسد قربان من با این بابا دست بدم؟ هنوز وزیرم؟ آن آبروریزی پیش نمی آمد که از رئیس جمهور سنگال بشنود که: متاسفم، شما دیگر کاره ای نیستید!

ترا به خدا بیکاری را ریشه کن نکنید!

سخنرانی رئیس جمهور محبوب ایران را که شنیده اید؟ همان سخنرانی که طی آن فرمودند ظرف ۲ سال آینده بیکاری در سراسرکشور ریشه کن خواهد شد؟

کم شدن تعداد بیکاران برای هرکشور و مسئولانش یک موفقیت بزرگ به حساب می آید و همه دولت ها می کوشند تعداد بیکارانشان را کم و کمتر کنند، اما هیچ کشوری در دنیا نخواسته یا نتوانسته بیکاری را از بیخ ریشه کن کند، چون دانشمندان کشور باید دائماً روی مسئله بیکاری مطالعه کنند و بیکاری و بیکارجماعت برای دانشمندان هرکشور مثل وجود آب برای ماهی، ضروری و حیاتی است.

باورکنید من از شنیدن سخنان آقای احمدی نژاد و برنامه ای که برای از بین بردن بیکاری در ایران دارند تنم لرزید. می دانید اگر بیکاری آنطوری که وعده داده اند تا دو سال دیگر ریشه کن شود و حتی یک بیکار برای نمونه هم که شده پیدا نشود، دانشمندان کشورمان بدبخت می شوند؟

من از طرف دانشمندان، محققان و جامعه شناسان ایران عاجزانه از آقای احمدی نژاد استدعا می کنم اجازه بدهند یکنفر، فقط یکنفر در ایران بیکار بماند که دانشمندان مادرمرده کشور بتوانند در مورد او مطالعه کنند.

والا به خدا دانشمندان هم آدمند و اگر بیکاری پیدا نشود که در موردش بررسی و مطالعه کنند، آنوقت خودشان ازکار بیکارمی شوند!

شاهد عادل با قیمت مناسب

من آدم خشنی نیستم و در تمام عمرم هم با کسی دست به یقه نشده ام، اما اگرکسی پیدا شود و ادعا کند که ایران در نوآوری های جهان نقشی نداشته، خدا شاهد است یقه اش را می گیرم، هرچه از دهانم درآید نثارش می کنم و با یک پس گردنی محکم، حسابش را می رسم!

آقا ما کارهایی کرده ایم و ابتکاراتی به خرج داده ایم که در دنیا سابقه ندارد. بی انصافی نیست که اینها را ندیده بگیرند؟

همین اجاره کردن شاهد فکر می کنید کمتر از ایجاد فیس بوک و توئیتر ارزش دارد؟!

به گزارش خبرگزاری مهر، اجاره شاهد برای دادن شهادت دروغ، به صورت یک حرفه درآمده و مقابل دادگاه ها و مجتمع های قضائی ایران و بخصوص تهران، هرجور شاهدی که بخواهی می توانی با قیمت مناسب پیدا کنی. بسیاری در این رشته چنان حرفه ای شده اند که از راه دادن شهادت دروغ به نان و نوائی رسیده اند و میلیونی معامله می کنند.

کار به جایی رسیده است که آیت الله امامی کاشانی در یکی از خطبه های نماز جمعه در نکوهش این این گونه شهادت ها داد سخن داد و مردم را از اینکار منع کرد.

شاید بپرسید آخرچطور و چگونه می شود چنین کاری کرد؟ کار خیلی ساده ایست:

جنابعالی با عجله مشغول رانندگی به طرف محل کارتان هستید. تصادف می کنید، عصبانی می شوید و می پرید پائین و چنان می خوابانید توی گوش کسی که با شما تصادف کرده که پرده گوشش پاره می شود.

هر جای دنیا که باشید، طرف شما را می کشد به دادگاه و به قول معروف پدرتان را درمی آورد، اما در ایران این شما هستید که با کرایه کردن دو تا شاهد عادل! برای نیم ساعت، نه تنها از مجازات می گریزید، بلکه می توانید پدریارو را هم  در بیاورید.

پیدا کردن شاهد قلابی هم بسیار ساده است. از میان شاهدهای حرفه ای که جلوی دادگاه ها قدم می زنند و زیرلبی زمزمه می کنند: شاهد، شاهد عادل…! دو نفر را انتخاب می کنید. سر قیمت چانه می زنید و پس از من بمیرم  و تو بمیری و یک جوری حساب کن که مشتری بشیم، بالاخره به توافق می رسید.

شهود همراه شما به دادگاه می آیند، خودشان را می زنند به موش مردگی و شروع می کنند به خدا و قرآن  و پیغمبر قسم خوردن و شهادت دادن که به چشم خود دیده اند که عامل تصادف اون آقاهه بوده، بعد هم خودزنی کرده و چنان زده توی گوش خودش که پرده گوشش پاره شود تا طرف مقابل را مقصر جلوه دهد!

شما تبرئه می شوید، مادرمرده ای که پرده گوشش پاره شده یک چیزی هم بدهکار می شود و شهود قلابی هم براساس توافق، یک لقمه نان حلال برای زن و بچه خود فراهم می کنند و دنبال کارشان می روند.

بدیهی است نرخ شهود به نسبت اهمیت معامله و شخص شاهد تغییر می کند. اگر شاهد کارکشته و حرفه ای باشد، بتواند مثل آب خوردن قسم بخورد و با یک تشر رئیس دادگاه به گریه و غلط کردم نیفتد، بدیهی است که هرچه بگویی می ارزد. تصور می کنم اگر اوضاع به همین روال ادامه داشته باشد، به زودی تلویزیون بعد از پخش اخبار و اعلام درجه حرارت هوا و نرخ ارز، نرخ شهادت دروغ را نیز اعلام کند!

و بعید نیست در ستون نیازمندی های روزنامه ها از سری آگهی های زیر نیز فراوان دیده شود:

* برای آنکه ثابت کنم همسرم سه سال قبل مرا به قتل رسانده! احتیاج به دو شاهد عادل دارم. حق الزحمه شما نقداً پرداخت خواهد شد.

* یک سال است تلاش می کنم تا ثابت کنم که کاخ کرملین متعلق به بنده است اما نمی شود! هرچه به قاضی می گویم بابا خیلی از ایرانی ها در خارج ملک و املاک دارند، باور نمی کند. احتیاج به دو شاهد مسلط به زبان روسی دارم که بزرگترین مشکل زندگی من را برطرف کنند. امیدوارم به زودی و با شهادت شما حق به حق دار برسد و شما نیز علاوه بر ثوابی که می برید، از دریافت یک جایزه بزرگ نیز لذت ببرید!

* قضات حرف شهود غیرحرفه ای را زودتر باور می کنند. من یک شاهد آماتور هستم که  به سه زبان خارجی و داخلی مسلطم. یازده سال تجربه در انواع شهادت دارم. این کار را به خاطر ثوابش می کنم و به همین دلیل نصفه قیمت حساب می کنم.

* می گویند حرف راست را باید از بچه شنید، برای اثبات بی گناهی خودم احتیاج به دو تا بچه زبل هفت هشت ساله دارم که هرچه را به آنها یاد دادم مثل بلبل بازگوکنند. براشون قاقا لی لی و اسباب بازی هم می خرم.

* به دو شاهد یکی با لهجه کرمانی و یکی با لهجه کاشانی نیازمندیم.

* همسر فرانسوی من می خواهد ثابت کند که من او را در منزل زندانی می کنم و کتک می زنم منهم دنبال دو تا شاهد عاقل و بالغ و مطلع به امور اتمی می گردم که ثابت کنم همسرم در مدتی که در آپارتمان من زندانی بوده، اسرار نیروگاه های اتمی بوشهر را به روسها می فروخته است!

* چون شهادت دو زن برابر است با شهادت یک مرد، احتیاج به چهار شاهد زن دارم که بیایند به دادگاه و بگویند حاج آقا ما دو نفر! شاهدیم که شوهر این خانم شبها و زیر لحاف او را گاز می گیرد. تو را به خدا حکم طلاقش را صادرکنید.

و برای آنها که فکر می کنند اصل خبر شوخی است، اینهم لینک خبر:

http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=26603

 

* میرزاتقی خان یکی از روزنامه نگاران و طنزنویسان پیشکسوت ایران و از همکاران تحریریه ی شهروند است.